نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 144
اين آيه خطاب به آن دسته از مشركين است كه
مىگفتند: ملائكه دختران خدا هستند، و يا بعضى از ملائكه دختران اويند، استفهامى
كه در آن شده استفهام انكارى است، و اگر به جاى بنات- دختران
كلمه اناث- زنان را آورد از اين جهت بود كه ايشان جنس زن را پست
مىدانستند.
و معناى آيه اين است كه وقتى خداى سبحان پروردگار شما باشد، و
پروردگار ديگرى نداشته باشيد و او همان كسى باشد كه اختياردار هر چيزى است آن وقت
آيا جا دارد كه بگوئيد شما را بر خودش مقدم داشته و به شما پسر داده و از جنس
اولاد، جز دختران نصيب خود نكرده است؟! و ملائكه را كه به خيال شما از جنس زنانند
به خود اختصاص داده؟
راستى حرف بزرگى مىزنيد كه تبعات و آثار سوء آن بسيار بزرگ است.
[تصريف آيات (تنوع بيان و احتجاج) به منظور متذكر شدن شنوندگان]
در مفردات مىگويد كلمه: صرف به معناى برگرداندن چيزى
است از حالى به حالى، و يا عوض كردن آن با غير آن است، كلمه تصريف نيز
به همين معنا است، با اين تفاوت كه تصريف علاوه بر آنچه كه صرف آن را افاده مىكند
تكثير را هم مىرساند، و بيشتر در جايى به كار مىرود كه در مورد گرداندن و تغيير
دادن چيزى است از حالى به حالى و يا از امرى به امرى، و معناى تصريف
الرياح به معناى حركت دادن و گرداندن بادها است از حالى به حالى، و همچنين
در جمله(وَ صَرَّفْنَا الْآياتِ) و
جمله(وَ صَرَّفْنا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ) و نيز از اين باب است تصريف كلام و تصريف درهم[1].
و نيز در معناى نفور گفته است نفر هم به
معناى تنفر شديد از چيزى است و هم به سوى چيزى مانند فزع كه هم به
معناى ترس از چيزى است و هم به سوى چيزى، پس وقتى گفته مىشود:(ما زادَهُمْ إِلَّا نُفُوراً) و
يا(ما يَزِيدُهُمْ إِلَّا نُفُوراً) معناى فوق مورد نظر است[2].
پس به شهادت سياق معناى جمله(وَ لَقَدْ
صَرَّفْنا فِي هذَا الْقُرْآنِ لِيَذَّكَّرُوا)
اين خواهد شد كه قسم مىخورم به تحقيق گفتار در پيرامون مساله توحيد و نفى شريك را
در اين آيه قرآن چند جور عوض كرديم هر بار با بيان ديگرى غير از بيان قبل احتجاج
نموديم، هر دفعه لحن آن را عوض كرديم، عبارتها عوض شد بيانها مختلف گرديد بلكه
اينها به فكر بيفتند، و متذكر شوند،