نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 128
يقين نداريم كه مقصود واقعى از آن همان
معنايى است كه از ظاهرش استفاده مىشود، احتمال مىدهيم شايد مقصود واقعى آيه، غير
از معناى ظاهرش باشد، و خود آيه مىگويد پيروى از ظن و گمان نكن، پس بايد از آيه
پيروى نكنيم كه در اين صورت خود آيه ناقض و مخالف خودش خواهد بود.
و از همين جا صحيح نبودن قول بعضى[1]
از مفسرين مانند رازى مشخص مىشود كه گفتهاند: عمل به ظن در فروع بسيار
زياد است، و بعد از تخصيص زدن آيه به مواردى كه متابعت جائز است جز موارد
انگشتشمارى از پيروى ظن غير معتبر باقى نمىماند و چنين عامى نسبت به موارد باقى
مانده، بيش از ظن افاده نمىكند، و حال آنكه خودش از پيروى ظن نهى كرده و
دليل صحيح نبودن آن اين است كه: اين آيه بدون هيچ ترديدى دلالت بر عدم جواز
پيروى از غير علم دارد، چيزى كه هست مواردى از عمل به ظن- كه به قول ايشان
بسيار هم زياد است- از آنجايى كه با دليل علمى تجويز شده در حقيقت استثناء نشده و
عمل كردن در آن موارد عمل به آن دليلهاى علمى است، پس آيه شريفه هيچ تخصيص نخورده
تا عام مخصص باشد.
و به فرض هم كه تسليم شويم و بگوئيم همين هم تخصيص و استثناء است،
تازه نتيجه مىگيريم كه عمل كردن به عام در ما بقى افراد كه در تحت عام باقى مانده
عمل به حجت عقلائيه است و با عام غير مخصص هيچ تفاوتى ندارد.
نظير اين اشكال، اشكال ديگرى نيز در آيه شريفه به نظر مىرسد، و آن
اين است كه طريق و راه رسيدن به مقصد و فهم مراد از آيه، همان ظهور آن است و بس، و
ظهور هم طريقى است ظنى، پس اگر آيه دلالت كند بر حرمت پيروى از غير علم، مسلما
دلالت خواهد كرد بر حرمت عمل و اخذ به ظهور خودش.
و ليكن قبلا هم گفتيم كه عمل به ظهور هر چند خودش ظنى است ولى همين
عمل به ظن پيروى از حجتى است علمى و عقلايى، به اين معنا كه بناى عقلا بر اين است
كه ظن ظهور را حجت بدانند، پس پيروى آن، پيروى غير علم نيست.