نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 126
قفوا و به معناى متابعت است، قافيه
شعر را هم از اين جهت قافيه مىگويند كه آخر هر مصراع با آخر مصراعهاى قبل از خودش
متابعت مىكند.
و بنا به قرائت غير معروف كه لا تقف (با ضمه قاف و سكون
فاء) قرائت كردهاند از ماده قاف گرفتهاند كه به همان معناى متابعت
است، و لذا از بعضى اهل لغت نقل شده كه گفتهاند: ماده دومى از ماده اولى قلب شده،
مانند لغت جبذ كه از ماده جذب قلب شده و هر دو به يك معنا
است، و لذا علم قيافهشناسى را از اين نظر قيافه گفتهاند كه دنبال جاى پا را
گرفته و به مقصود راهنمايى مىشود.
[نهى از متابعت از غير علم(لا تَقْفُ ما
لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ) و اشاره به حكم فطرت به
لزوم پيروى از علم يا پيروى از ظن به استناد حجت علمى و عقلى]
اين آيه از پيروى و متابعت هر چيزى كه بدان علم و يقين نداريم نهى
مىكند، و چون مطلق و بدون قيد و شرط است پيروى اعتقاد غير علمى و همچنين عمل غير
علمى را شامل گشته و معنايش چنين مىشود: به چيزى كه علم به صحت آن ندارى معتقد
مشو، و چيزى را كه نمىدانى مگو، و كارى را كه علم بدان ندارى مكن، زيرا همه اينها
پيروى از غير علم است، پيروى نكردن از چيزى كه بدان علم نداريم و همچنين پيروى از
علم در حقيقت حكمى است كه فطرت خود بشر آن را امضاء مىكند.
آرى انسان فطرتا در مسير زندگيش- در اعتقاد و عملش- جز رسيدن به واقع
و متن خارج، هدفى ندارد، او مىخواهد اعتقاد و علمى داشته باشد كه بتواند قاطعانه
بگويد واقع و حقيقت همين است و بس، و اين تنها با پيروى از علم محقق مىشود، گمان
و شك و وهم چنين خاصيتى ندارد، به مظنون و مشكوك و موهوم نمىتوان گفت كه عين واقع
است.
انسانى كه سلامت فطرت را از دست نداده و در اعتقاد خود پيرو آن چيزى
است كه آن را حق و واقع در خارج مىيابد، و در عملش هم آن عملى را مىكند كه خود
را در تشخيص آن محق و مصيب مىبيند، چيزى كه هست در آنچه كه خودش قادر بر تحصيل
علم هست علم خود را پيروى مىكند، و در آنچه كه خود قادر نيست مانند پارهاى از
فروع اعتقادى نسبت به بعضى از مردم و غالب مسائل عملى نسبت به غالب مردم از اهل
خبره آن مسائل تقليد مىكند، آرى همان فطرت سالم او را به تقليد از علم عالم و
متخصص آن فن، وا مىدارد و علم آن عالم را علم خود مىداند، و پيروى از او را در
حقيقت پيروى از علم خود مىشمارد، شاهد اين مدعا همان اعمال فطرى و ارتكازى مردم
است، مىبينيم كه شخصى كه راهى را بلد نيست به قول راهنما اعتماد نموده و به راه
مىافتد، مريضى كه درد و درمان خود را نمىشناسد كوركورانه به دستور طبيب عمل
مىكند، و ارباب حاجت به اهل فن صنعت مورد احتياج خود، اعتماد نموده و به ايشان
مراجعه مىكنند، البته اين در صورتى است كه به علم و
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 126