كلمه
انداد جمع ند و به معناى مثل است. و مقصود از آن، معبودهايى است
كه كفار از ميان ملائكه و جن و انس به جاى خدا براى خود، اتخاذ كردند.
و اگر مشركين
با اعتراف به اينكه آفريدگار همه جهان و جهانيان و حتى بتها و ارباب ايشان خدا است
با اين وصف بت را مانند خداوند قرار دادند، از اين جهت بوده است كه ايشان بتهاى
خود را الهه خود مىخواندند، به اين معنا كه پارهاى از تدابير عالم را به آنها
نسبت داده، آن گاه بخاطر طمع به خيرات و ترس از شرشان آنها را پرستش مىنمودند
(آرى اشتباه و انحرافشان از هدايت فطرى همين جا بود) با اينكه فطرت خود آنان، حكم
مىكرد كه خلق عالم و امر آن، همه به دست خداست. علاوه بر حكم فطرت، خداوند اين
فطرت را به وسيله انبياء و تذكرات ايشان تاييد و فطرتها را بيدار كرده بود، و
انبياء (صلوات اللَّه عليهم) براى بيدار كردن فطرت، ادله و حجتهاى قاطع آورده
بودند.
پس مشركين
هم، با داشتن بصيرت در امر توحيد و بدون هيچ غفلت و اشتباهى از روى عمد و اختيار
چنين انحرافى را مرتكب شده بودند. آرى، عمدا اشتباه كردند تا از اين راه مردمى را
به بندگى و بردگى خود وادار نموده، و ايشان را از راه حق و فطرت منحرف كنند تا
اموالشان را بربايند. به همين جهت در اين آيه، علت بتپرستى آنان را اينگونه تعليل
مىكند كه مىخواستند مردم را از راه خدا منحرف كنند. آن گاه دنبال اين تعليل رسول
خود را دستور مىدهد كه به ايشان هشدار دهد راهى كه مىروند به آتش دوزخ منتهى
مىشود، و جز آن بازگشت ديگرى ندارند: بگو از كار خود بهره بگيريد كه بازگشت
شما به سوى آتش است .
البته طبع
كلام و لحن آن اقتضاء داشت بفرمايد: براى خدا امثال بگيريد و مردم را از راه
خدا منحرف بكنيد كه بازگشتتان به سوى جهنم است . ولى اينطور نفرموده بلكه
فرمود: براى خدا امثال گفتند و مردم را از راه خدا منحرف نمودند. به ايشان
بگو از كار خود بهره بگيريد كه بازگشتتان به سوى خدا است تا در ضمن سخن به
غرض فاسد ايشان كه همان بهرههاى مادى است و آن را پنهان مىكردند تصريح كرده باشد
و در نتيجه بهتر رسوا شده باشند.