نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 80
بنا بر اين، معناى
آيه اين مىشود: آيا به پيشوايان و رؤساى ضلالت، چه در امتهاى گذشته و چه در امت
خودت نمىنگرى كه چگونه شكر نعمت خدا را مبدل به كفران كرده، و مردمى هم پيرويشان
نمودند. و در نتيجه هم خود و هم مردم خود را به هلاكت و شقاوت و آتش كشاندند؟.
(جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ).
اين
جمله دار البوار را معنا مىكند. بعضى[1]
احتمال دادهاند كلمه جهنم به عامل اشتغال منصوب شده باشد يعنى تقدير
كلام اين بوده: يصلون جهنم يصلونها ، و جمله مزبور بيان دار البوار
نبوده، بلكه جملهاى مستانفه باشد. ليكن احتمال ايشان صحيح نيست، چون دليلى ندارد
زيرا منصوب بودن كلمه مرجوح است. و مستانفه بودن جمله هم، هيچ نكته اضافى را
نمىرساند.
و از همين جا
فساد گفتار بعضى[2] ديگر،
روشن مىشود كه گفتهاند: آيات مورد بحث، در مدينه نازل شده و مقصود از كفار،
بزرگان مكه و صناديد قريش است، كه لشكرى فراهم ساخته و در بدر با رسول خدا 6
جنگيدند و كشته شدند و مردم را هم به كشتن دادند.
و فسادش از
اين جهت است كه گفتيم آيه شريفه مطلق است و هيچ دليلى بر تخصيص آن به كشته شدگان
در بدر نيست. بلكه آيه شريفه شامل تمامى پيشوايان ضلالت، كه قوم خود را به گمراهى
و دار البوار كشانده و مىكشانند مىشود.
و مراد از
حلول دادن در دار البوار، جاى دادن آنان در آتش شقاوت و بدبختى است نه كشته شدن در
دنيا و حتى آيه، آنهايى را هم كه هنوز كشته نشدهاند. و نمردهاند و به آتش دوزخ
نرفتهاند، شامل مىشود.
علاوه بر اين
ظاهر آيه بعدى هم كه مىفرمايد:(وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً
لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى
النَّارِ) كه ظاهر آن اين است كه، ضمير جمع در آن (واو در فعلهاى جعلوا و
ليضلوا) به كفار نامبرده در اين آيه بر مىگردد. و معلوم است كه وقتى ضمير به
افراد مذكور در آيه قبل، برگشت خطاب(قُلْ تَمَتَّعُوا) به
باقيماندگان از كفار است، كه در روز فتح مكه زنده بودند. و تهديد قطعى ايشان به
شقاوت و بدبختى