نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 74
توحيد است كه سائر
عقايد حق بر اساس آن و روى آن تنه بنا مىشوند، و فضايل اخلاقى هم، از آن جوانهها
منشعب مىشوند و همچنين اعمال صالح به صورت ميوه از آنها سر مىزند.
سپس خداى
سبحان، آيه شريفه را با جمله(وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ
لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ) ختم فرمود، تا اهل
تذكر، متذكر اين معنا بشوند كه: براى رسيدن و يا بيشتر رسيدن به سعادت هيچ راهى جز
كلمه توحيد و استقامت بر آن نيست.
اجتثاث به معناى از بيخ بركندن است، وقتى مىگوييم جثثته معنايش
اين است كه آن را از بيخ بر كندم، و كلمه جث - به ضم جيم- به معناى
بلندىهاى زمين مانند تل است، جثه هر چيز، جسد آن است كه خود يكى از برآمدگيهاى
زمين است[1].
[مقصود از
كلمه خبيثه كه به شجره خبيثه تشبيه شده شرك به خدا است]
و كلمه خبيثه
در مقابل كلمه طيبه است. و به همين جهت، همان اختلافاتى كه در كلمه طيبه نقل شد،
در كلمه خبيثه نيز وجود دارد، و همچنين در شجره خبيثه اختلاف نمودهاند بعضى[2] گفتهاند: مقصود، حنظلة
(هندوانه ابو جهل) است، و بعضى[3]
گفتهاند: كشوث (سريش) است كه گياهى بدون ريشه است و به درخت و
بوتههاى خار و يا گندم و ساير زراعتها مىپيچد و از ساقه آنها مواد مورد احتياج
خود را جذب مىكند. بعضى[4] ديگر
گفتهاند: مقصود از آن سير است. يكى[5] ديگر گفته:
بوته خار است، و يكى[6] ديگر گفته
خزه آب است آن ديگرى گفته[7]: مقصود از
آن قارچ است. و بالأخره يكى[8] گفته: هر
درخت و بوتهاى است كه ميوه پاكيزهاى نداشته باشد.
ولى از
اختلافى كه در آيه قبلى گذشت، وضع اين اختلافات هم روشن شده و خواننده محترم اين
را نيز متوجه شد، كه تدبر در معناى كلمه طيبه و مثالى كه قرآن كريم براى آن آورد
چه معنايى را مىرساند، و لذا به آسانى مىتواند، معناى كلمه خبيثه و مثال آن را
مو به مو پيدا كند، و بفهمد كه مقصود از كلمه خبيثه شرك به خدا است كه به درخت
خبيثى تشبيه شده، كه از جاى كنده شده باشد، و در نتيجه اصل ثابت و قرار و آرام و
خلاصه جاى معينى نداشته. و چون خبيث است، جز شر و ضرر اثر ديگرى