نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 6
آخرين آيه اين سوره
يعنى آيه(هذا بَلاغٌ
لِلنَّاسِ وَ لِيُنْذَرُوا بِهِ ...)
در مقابل اولين آيه آن يعنى آيه(كِتابٌ أَنْزَلْناهُ) است كه
مؤيد اين گفتار ما است كه گفتيم مقصود از ناس تنها همان افرادى نيست
كه در زمان رسول خدا ايمان آوردند و از تاريكىها به سوى نور بيرون آمدند، بلكه
منظور عموم افراد بشر است.
در اين آيه
بيرون كردن از ظلمت به سوى نور را به رسول خدا 6 نسبت داده و فرموده است: تا تو
مردم را بيرون آورى. اين بدان جهت است كه رسول خدا 6 يكى از اسباب ظاهرى اين
اخراج است، و ايمان هر مؤمنى هر چند در هزاران سال بعد و با واسطههاى بسيار باشد
بالأخره مستند به آن جناب مىشود.
[وجه جمع
بين آياتى كه هدايت مردم را به رسول خدا 6 نسبت مىدهد و آياتى كه آن را به خدا
نسبت مىدهد و اشاره به نكته مفرد آوردن نور و جمع آوردن
ظلمات ]
در اينجا
ممكن است بپرسيد كه: اين آيه هدايت مردم را به رسول خدا 6 نسبت داده، و حال آنكه
آيه(إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ
يَهْدِي مَنْ يَشاءُ)[1]، اين معنا
را از آن جناب سلب مىكند، اين تناقض چگونه بر طرف مىشود؟.
در جواب
مىگوييم آيهاى كه هدايت را از آن حضرت، سلب مىكند با آيه مورد بحث، منافات
ندارد، چون آن آيه اصالت و استقلال رسول خدا 6 را در هدايت خلق انكار مىكند نه
مطلق هدايت و حتى هدايت به نحو وساطت و به اذن خداى را، تا منافات داشته باشد.
خلاصه اينكه آيه مورد بحث آن جناب را در امر هدايت واسطه ميان خدا و خلق مىداند و
آيه سوره قصص استقلال او را انكار مىكند، به شهادت اينكه آيه(وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ)[2] صريحا هدايت
را به او نسبت مىدهد، و در آيه مورد بحث هم كه جمله(بِإِذْنِ
رَبِّهِمْ) را اضافه نموده به منظور اشاره به همين جهت است.
منظور
از ظلمات در آيه شريفه، ضلالت و گمراهى، و منظور از نور ،
هدايت است، و اين تعبير در قرآن كريم مكرر آمده و در موارد بسيارى هدايت را نور، و
ضلالت را ظلمت خوانده است. و اگر هدايت را نور، و ضلالت را ظلمات ناميده
[1] چنين نيست كه تو هر كه را دلت بخواهد هدايت كنى، بلكه اين
خداست كه هر كه را بخواهد هدايت مىكند. سوره قصص، آيه 56.
[2] و تو مسلما به سوى راه راست هدايت مىكنى. سوره شورى، آيه
52.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 6