نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 522
و در آن زمينهچينى
شده براى حلال و حرامهايى كه بعدا ذكر مىكند، و از تشريع حكم، يعنى تحليل و تحريم
بدون اذن خدا نهى مىفرمايد، همه اينها كه گفتيم استفادهاى بود كه از سياق آيات
كريمه مىشود چون هر يك از اين آيات، نظر به آيه بعدش دارد.
و بعضى
گفتهاند: آيه مذكور مثلى كلى نيست، بلكه حكايت حال خصوص مكه است كه خدا اهلش را
مدت هفت سال به قحطى و گرسنگى مبتلا كرد، چون بعد از آنكه خدا نعمت را برايشان
فراخ فرموده بود كفران نمودند و بعد از آنكه پيامبرى برايشان فرستاده بود تكذيبش
كردند و به نفرين رسول خدا 6 قافلههايشان مورد غارت و حمله قرار مىگرفت و به
غضب خدا دچار مىشد. اين قول را صاحب مجمع البيان به ابن عباس و مجاهد و قتاده
نسبت داده است[1].
و ليكن
اشكالى در آن هست و آن اين است كه هر چند آيه شريفه قابل تطبيق با مضمون اين
روايات است، و ليكن از سياق آيات بر مىآيد كه مثلى عمومى باشد به عنوان مقدمه و
زمينهچينى براى آنكه گفتيم آورده شده باشد.
پس اينكه
فرمود:(ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً
مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيها رِزْقُها رَغَداً) سه صفت براى قريه
مورد مثل ذكر مىكند كه متعاقب همند، چيزى كه هست وسطى آنها كه مساله اطمينان باشد
به منزله رابطه ميان دو صفت ديگر است، چون هر قريهاى كه تصور شود وقتى امنيت داشت
و از هجوم اشرار و غارتگران و خونريزيها و اسير رفتن زن و بچهشان و چپاول رفتن
اموالشان و همچنين از هجوم حوادث طبيعى از قبيل زلزله و سيل و امثال آن ايمن شد
مردمش اطمينان و آرامش پيدا مىكنند و ديگر مجبور نمىشوند كه جلاى وطن نموده
متفرق شوند.
و از كمال
اطمينان، صفت سوم پديد مىآيد، و آن اين است كه رزق آن قريه فراوان و ارزان
مىشود، چون از همه قراء و شهرستانهاى اطراف آذوقه بدانجا حمل مىشود، ديگر مردمش
مجبور نمىشوند زحمت سفر و غربت را تحمل نموده براى طلب رزق و جلب آن بسوى قريه
خود بيابانها و درياها را زير پا بگذارند و مشقتهاى طاقتفرسايى تحمل كنند.
پس اتصاف
قريه به اين سه صفت كه عبارت است از: امن و اطمينان و سرازير شدن رزق بدانجا از هر
طرف، تمامى نعمتهاى مادى و صورى را براى اهل آن جمع كرده است و بزودى خداى سبحان
نعمتهاى معنوى را در آيه بعدى كه مىفرمايد:(وَ لَقَدْ
جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ) بر آن نعمتها اضافه مىفرمايد، پس اين قريه
قريهاى است كه نعمتهاى مادى و معنوى آن تام