responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 516

نازل شد كه اكراه شده بودند، و آن جماعت عمار و پدرش ياسر و مادرش سميه و صهيب و بلال و خباب بودند كه شكنجه شدند و در آن شكنجه پدر و مادر عمار كشته شدند و عمار با زبانش چيزى به آنها داد كه راضى شدند، و خداى سبحان جريان را به رسول گراميش خبر داد، پس وقتى كه جماعتى براى آن جناب خبر آوردند كه عمار كافر شد، حضرتش فرمود: نه حاشا، عمار از فرق تا قدمش مملو از ايمان است و ايمان با گوشت و خونش آميخته شده.

تا آنكه خود عمار شرفياب شد در حالى كه گريه مى‌كرد، حضرت فرمود: چه حال و چه خبر؟ عرض كرد: خبر بسيار بد آوردم يا رسول اللَّه، زيرا رهايم نكردند تا دست به ساحت تو دراز نمودم، و خدايان ايشان را به خير ياد كردم، رسول خدا 6 شروع كرد اشكهاى عمار را پاك كردن، در حالى كه مى‌فرمود: اگر بار ديگر نيز به تو چنين كردند تو هم همان كار را تكرار كن، آن گاه اين آيه نازل شد[1].

و در الدر المنثور است كه ابن سعد از عمر بن حكم روايت كرده كه گفت: عمار بن ياسر شكنجه مى‌شد تا آنجا كه ديگر نمى‌فهميد چه مى‌گويد، و صهيب نيز شكنجه مى‌شد تا آنجا كه هذيان مى‌گفت، ابو فكيهه نيز عذاب مى‌شد تا آنجا كه از خود بى خود مى‌گرديد، و نيز بلال و عامر و ابن فهيرة و قومى ديگر از مسلمين، كه در باره آنان اين آيه نازل شد:(ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا)[2].

مؤلف: و در بعضى‌[3] از روايات از جمله آن نفرات، عياش بن ابى ربيعه و در بعضى ديگر او و وليد بن ابى ربيعه و وليد بن مغيره و ابو جندل بن سهيل بن عمر نيز نامبرده شده‌اند، و جامع‌ترين آن روايات روايتى است از ابن عباس كه گفته: اين آيه در باره كسانى از اصحاب رسول خدا 6 نازل شد كه در مكه شكنجه شدند.

و در كافى به سند خود از ابى عمرو زبيرى از امام صادق (ع) روايت كرده كه در ضمن حديثى فرمود: و اما آنچه كه از ايمان بر قلب فريضه شده عبارت است از اقرار و معرفت و عقد و رضا و تسليم به اينكه لا اله الا اللَّه وحده لا شريك له الها واحدا لم يتخذ صاحبة و لا ولدا، و ان محمدا عبده و رسوله و اقرار به آنچه از ناحيه خدا آمده از انبياء و يا كتاب. اين آن چيزى است كه خدا بر قلب واجب كرده، پس اقرار و معرفت، عمل به وظيفه‌


[1] مجمع البيان، ج 6، ص 388.

[2] الدر المنثور، ج 4، ص 132.

[3] مجمع البيان، ج 6، ص 388. و الدر المنثور، ج 4، ص 132.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 516
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست