responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 504

وارد شد و فرمود چرا در اين مساله از كتاب خدا استفاده نمى‌كنيد؟ گفتند: مگر در قرآن هم راجع به اين موضوع چيزى هست؟ فرمود: در آيه شريفه‌(إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ) كه عدل و احسان تفضل است.[1] مؤلف: اين روايت را عياشى‌[2] از عمرو بن عثمان عاصى از آن جناب روايت كرده و سيوطى‌[3] در الدر المنثور از ابن نجار در تاريخ خود از طريق عكلى از پدرش از آن جناب روايت كرده، و عبارت روايت وى چنين است: على بن ابى طالب (ع) بر قومى گذشت كه مشغول بحث بودند، پرسيد پيرامون چه بحث مى‌كنيد؟ گفتند: در باره مروت بحث مى‌كنيم، فرمود: آيا كلام خداوند در كتابش در باره اين موضوع شما را كافى نيست كه مى‌فرمايد:(إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ) زيرا عدالت انصاف و احسان تفضل است.

مؤلف: در عده‌اى‌[4] از روايات عدل، به توحيد تفسير شده، و در بعضى‌[5] ديگر به شهادتين، و احسان به ولايت و در عده‌اى‌[6] ديگر حرمت نقض عهد، بوجوب ثبات بر ولايت معنا و ارجاع شده است.

[دو روايت در ذيل آيه:(مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً)]

و در تفسير قمى در ذيل آيه‌(مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً ...) از معصوم روايت كرده كه فرمود: منظور از حيات طيبة قناعت است‌[7].

و در كتاب معانى به سند خود از ابن ابى عمير از بعضى از راويان شيعه از امام صادق (ع) روايت كرده كه شخصى به حضرتش عرض كرد: ابا الخطاب هر جا مى‌نشيند، از شما نقل مى‌كند، كه فرموده‌ايد: وقتى حق را شناختى ديگر هر عملى كه مى‌خواهى بكنى بكن، فرمود: خدا لعنت كند ابا الخطاب را، به خدا قسم من اينطور نگفتم بلكه گفتم: وقتى حق را شناختى هر عمل خيرى كه خواستى بكن زيرا خدا از تو قبول مى‌كند، چون خودش فرموده:(مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيها بِغَيْرِ حِسابٍ) و نيز فرموده:


[1] تفسير برهان، ج 2، ص 381، ح 3.

[2] تفسير عياشى، ج 2، ص 267، ح 61.

[3] الدر المنثور، ج 4، ص 128.

[4] مجمع البيان، ج 6، ص 380.

[5] نور الثقلين، ج 3، ص 77، ح 193.

[6] تفسير برهان، ج 2، ص 382، ح 1.

[7] تفسير قمى، ج 1، ص 390.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 504
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست