نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 47
بوده است، چون معروف
است كه مىگويند: تعليق حكم بر وصف، مشعر به عليت وصف است ، هم چنان كه
در جمله(ذلِكَ لِمَنْ
خافَ مَقامِي وَ خافَ وَعِيدِ) مشعر بر
اين است كه علت پيروز كردن مؤمنين و اسكانشان در زمين، همان ترس از قيامت است.
كلمه
مقام مصدر ميمى است كه مقصود از آن، قيام خدا بر همه امور است، و اگر آن را
اسم بگيريم، مقصود مرتبه قيموميت خداى تعالى نسبت به همه امور خواهد بود، مراد
از وعيد هم تهديداتى است كه خداوند به متخلفين از اوامرش نموده است.
پس مراد
از: ترس از مقام خداى تعالى ، ترس از خدا به اين جهت است كه او قائم به
همه امور بندگان است، و مقصود از: ترس از وعيد خدا ، ترس از خدا است به
اين جهت كه او كسى است كه بوسيله انبيايش بندگان را از مخالفت اوامرش تهديد نموده،
كه البته برگشت اين هم، باز به تقوى و ترس از خدا است، آن وقت همانطور كه كشاف[1] هم اشاره كرده، آيه شريفه بر كلام
موسى (ع) منطبق مىشود كه به قوم خود فرموده:
[پاسخ
خداوند در مقابل تهديد كافران مكذب: (لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ وَ
لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ ...) ]
و معناى آن
اين مىشود كه: پروردگار رسولان، به ايشان وحى فرستاد كه- صفت ربوبيت خاصه خدا
نسبت به انبياء را به خاطر توكلى كه ايشان كردند و در نتيجه رحمت خدا و عنايت خاصه
او را به خود جلب نمودند ذكر كرده- من سوگند مىخورم كه اين مردم كافر را- كه شما
را بظلم خود تهديد مىكنند- هلاك خواهم كرد، و زمين را (آرى همين سرزمينى كه آنها
تهديد مىكنند شما را از آن بيرون كنند) در اختيار شما قرار خواهم داد، و اين
پاداش ترسى است كه از من و از تهديد من داشتيد، و اين خواست ما است كه زمين را به
بندگان پرهيزگار خود بدهيم.