صدر آيه
تكرار مطلبى است كه در چند آيه قبل، يعنى در آيه(وَ يَوْمَ
نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً) به آن اشاره رفته
بود، چيزى كه هست در آنجا به عنوان زمينهچينى و مقدمه براى داستان اذن سخن نداشتن
در قيامت آمده بود، ولى در اينجا به عنوان زمينهچينى و مقدمه به جهت ذكر شهادت
رسول خدا 6 در باره مشركين در قيامت است، و در هر دو جا خودش مقصود اصلى نيست.
بهر حال
اينكه فرمود:(وَ يَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً
عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ) دلالت مىكند بر اينكه خداوند در هر امتى يك
نفر را مبعوث مىكند تا در باره عمل امت شهادت دهد، و اين بعث، غير بعث، به معناى
زنده كردن مردگان براى حساب است، بلكه بعثى است بعد از آن بعث، و اگر مبعوث هر
امتى را از خود آن امت قرار داد براى اين است كه حجت تمامتر و قاطعتر باشد و
عذرى باقى نگذارد، و اين معنا از سياق استفاده مىشود، و مفسرين هم آن را ذكر
كردهاند، حتى گفتهاند[1] كه: اگر
حضرت لوط عليه قومش شهادت داد با اينكه از آنها نبود بدين جهت بود كه از آنها زن
گرفته و در شهر و ديار آنان سكونت گزيده بود. و جمله(وَ جِئْنا
بِكَ شَهِيداً عَلى هؤُلاءِ) افاده مىكند كه: رسول خدا 6 گواه بر اينان
است، و مفسرين[2] استظهار
كردهاند كه مراد از هؤلاء:
اينان
امتش باشد، و نيز تمامى افراد بشر كه آن جناب مبعوث به ايشان شده، از زمان عصر خود
تا روز قيامت كه به ايشان مبعوث شده، چه معاصرينش و چه آيندگان، چه حاضرين در زمان
حضرتش و چه غايبين، همه و همه امت اويند، و او شاهد بر همه آنان است. و آيات شهادت
از معضلات و مشكلات آيات قيامت است، هر چند كه آيات مربوط به قيامت سراپا همهاش
مشكل است، و مشكلاتى را در بر دارد، و ما در ذيل آيه(لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ
شَهِيداً)[3] در جلد اول
اين كتاب مقدارى در باره معناى شهادت بحث نموديم.