نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 464
و آيهاى كه پيرامونش
بحث مىكنيم يعنى آيه(وَ
أَلْقَوْا إِلَى اللَّهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا
يَفْتَرُونَ) اولش به اسلام ايشان
اشاره مىكند و ذيلش به اينكه اين اسلامشان اضطرارى و بى فايده است، چون در دنيا
هم براى خدا الوهيت قائل بودند و هم براى شركاء شان، آن گاه تسليم در برابر الوهيت
شركايشان را بر تسليم در برابر الوهيت خدا ترجيح دادند تا آنكه در آخرت حق برايشان
ظاهر گشته همان شركاء، شرك ايشان را تكذيب كردند، آن گاه آنچه مىپنداشتند باطل
گشته اثرى از آن خيالات برايشان نمىماند و در نتيجه جز تسليم در برابر خدا چاره
ديگرى برايشان نمانده، از روى بيچارگى تسليم او گشته، و از روى كراهت منقادش
مىشوند.
در اين آيه
از نو متعرض حال پيشوايان كفر شده با اينكه قبلا در آيه قبلى سرنوشت همه كفار را
بيان كرده بود و از همين جهت وقتى شنونده آن بيان را شنيد كه تمامى كفار معذبند، و
تخفيف و مهلتى از عذاب ندارند، و در جمله(وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ) اين را هم
شنيد كه بيشترشان در كفر و شقاوت شديدترند، قهرا اين سؤال در دلش خطور مىكند كه
آيا اين عده با بقيه كفار كه كفرشان به اين درجه نيست در عذاب برابرند با اينكه
اينها كفر بيشترى دارند، چون سبب كفر ديگران هم شدهاند؟ چون جاى چنين سؤالى بوده
خداى سبحان كلام را از نو آغاز كرده تا جواب آن را بدهد، و لذا فرمود:(الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ) آنها كه علاوه بر
كفر ورزيدن، راه خدا را به روى ديگران هم بستند، و با عناد و لجاج، كفر خود را
تكميل كردند:(زِدْناهُمْ عَذاباً) عذابى اختصاصى در
برابر جلوگيريشان از راه خدا به ايشان چشانديم(فَوْقَ
الْعَذابِ) كه همان عذاب عمومى در ازاى مطلق ظلم و كفر باشد و در اين عذاب با
بقيه مشركين شريكند.
و گويا الف و
لام در العذاب براى عهد ذكرى است و اشاره است بهمان عذابى كه قبلا در
جمله(وَ إِذا رَأَى الَّذِينَ ظَلَمُوا الْعَذابَ ...) ذكر كرده
بود.
(بِما كانُوا يُفْسِدُونَ)- اين جمله تعليل زيادتى عذاب است. از همين جا
روشن مىگردد كه مراد از افسادى كه در تعليل مزبور واقع شد همان سد و جلوگيرى از
راه خداست، چون تنها همين صفت است كه باعث شده عذاب اين طائفه بر ديگران بچربد، پس
معلوم مىشود كه مراد از افساد هم همين است، و به عبارتى ديگر، افساد در زمين و
جلوگيرى از تشكيل مجتمعى صالح، امرى است كه پيش آمدنش مستند به ايشان است زيرا اگر
افساد و سد
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 464