نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 399
[معناى جمله:(وَ لَهُمْ ما يَشْتَهُونَ) و گفتگويى كه در اين مورد شده است]
پس اگر بعضى
از وثنىهاى عرب مىگفتند: ملائكه همهشان دختران خدايند، در اين حرف از قدماى
وثنيت تقليد مىكردند، آنهم تقليدى جاهلانه كه به آراى آنان آشنايى نداشتند.
و اينكه
فرموده:(وَ لَهُمْ ما يَشْتَهُونَ) از ظاهر سياق بر
مىآيد كه اين جمله عطف به جمله(لِلَّهِ الْبَناتِ) است و در
تقدير چنين است: و يجعلون لهم ما يشتهون ، يعنى دختران را براى خدا
قرار مىدادند به اعتقاد اينكه ملائكه دختران خدايند، و براى خودشان هر چه
مىخواستند قرار مىدادند كه آنها عبارت بودند از پسران و به همين جهت دختران را
زنده بگور مىكردند، و حاصل كلام اين است كه آنچه براى خود نمىپسنديدند براى خدا
مىپسنديدند.
بعضى[1] گفتهاند: جمله(ما يَشْتَهُونَ) مبتداى مؤخر و كلمه لهم خبر مقدم است، و جمله
عطف به يجعلون است، و بنا بر اين توجيه، منظور از كلام، استهزاء و يا
سركوبى كردن است.
آن گاه كلام
خود را چنين توجيه كردهاند كه: جايز نيست جمله(وَ لَهُمْ
ما يَشْتَهُونَ) عطف به(لِلَّهِ الْبَناتِ) شود، چون
مخالف قاعده است، زيرا قاعده اين است كه فعل متعدى چه آنكه خود به خود متعدى باشد
و چه آنكه به حرف جر متعدى شود وقتى فاعلش ضمير متصل مرفوع باشد هيچوقت به خود اين
ضمير- نه به خودى خود و نه با حرف جر- متعدى نمىشود، مگر آنكه چيزى فاصله شود،
مثلا اگر زيد خودش را بزند گفته نمىشود: زيد ضربه- زيد زد خودش را و
باز گفته نمىشود انت ضربتك- تو زدى خودت را و اگر او بر خويشتن خشم
بگيرد گفته نمىشود: زيد غضب عليه- زيد خشم گرفت بر خودش بلكه فاصله
آورده مىگويند زيد ضرب نفسه- زيد نفس خودش را زد و در جمله نافيه
گفته مىشود ما ضرب زيد الا اياه- زيد نزد مگر خودش را و زيد
غضب على نفسه- زيد بر نفس خود خشم گرفت يا زيد ما غضب الا عليه- زيد
غضب نكرد مگر بر خودش و اين قاعده در همه جا جريان دارد الا در باب
ظن و ملحقات آن، مانند فقد و عدم كه در آنها جايز
است فعل بدون فاصله، ضمير فاعل خود را مفعول بگيرد، مانند زيد ظنه قويا- زيد
پنداشتش توانا يعنى خودش را.
بنا بر اين،
اگر جمله(وَ لَهُمْ ما يَشْتَهُونَ) عطف به جمله(لِلَّهِ الْبَناتِ) باشد مىبايستى