responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 400

گفته باشد: و جعلوا للَّه البنات سبحانه و لانفسهم ما يشتهون- براى خدا دختران قرار دادند و براى خودشان آنچه مى‌خواستند (و چون چنين نفرمود، ناگزير بايستى بگوييم جمله دوم عطف است بر يجعلون و همانطور كه گفتيم كلمه‌(ما يَشْتَهُونَ) مبتدايى است كه عقب تر از خبر آمده، و كلمه لهم خبرى است كه جلوتر ذكر شده، و تقدير كلام چنين است:

و يجعلون للَّه البنات سبحانه و ما يشتهون لهم- قرار دادند دختران را براى خدا و آنچه مى‌خواهند براى خود ) اين بود خلاصه كلام آن مفسر.

و ليكن حق مطلب اين است كه التزام به اين قاعده در جايى است كه اگر رعايت نشود خواننده يا شنونده به اشتباه بيفتد علاوه بر اين در آيه مورد بحث فاصله آمده و آن حرف جر لام است، و همين مقدار فاصله كافى است، به شهادت اينكه در قرآن به همين فاصله اكتفاء شده و فرموده:(وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ)[1] و نيز فرموده:(وَ اضْمُمْ إِلَيْكَ جَناحَكَ)[2] بعضى‌[3] از مفسرين اصلا اين قاعده را قبول نكرده و رد نموده‌اند، و بهمين دو آيه‌اى كه آورديم استدلال كرده‌اند، و از گفتار مفسر مزبور جوابهاى ديگرى داده‌اند كه چون حاجتى به ذكر آنها نبود از ايرادش صرفنظر نموديم، خواننده مى‌تواند به تفاسير مفصل مراجعه نمايد.

(وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‌ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ).

مقصود از اسوداد وجه و سياه شدن روى، بطور كنايه خشمناك شدن است، و كظيم به كسى گويند كه اندوه و خشم خود را فرو ببرد و جمله مورد بحث حاليه است، يعنى اينكه گفتيم دختران را به خدا نسبت مى‌دادند و در حالى چنين مى‌كردند كه وقتى مژده بر ايشان مى‌آوردند كه همسرت دختر آورده رويش از خشم سياه مى‌شد، و خشم خود را فرو مى‌برد.

(يَتَوارى‌ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ ...).

توارى به معناى گشتن و نهان گاهى جستن است، و از ماده وراء گرفته شده، و كلمه هون به معناى ذلت و خوارى است، و كلمه دس به معناى پنهان كردن است.


[1] تكيه بده خود را به شاخه خرما. سوره مريم، آيه 25.

[2] به چسبان به خودت بال خود را. سوره قصص، آيه 32.

[3] روح المعانى، ج 14، ص 168.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 400
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست