responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 379

اولا- اين است كه آيه شريفه چيزى شبيه تحصيل حاصل مرتكب شده باشد، چون تفكر در ذكر بعد از بيان آن بوسيله رسول شبيه تحصيل حاصل است، و هيچ چاره‌اى هم ندارد مگر اينكه نظم كلام را به ترتيب زير عوض كرده باشد: و انزلنا اليك الذكر لتبين لهم- كتاب را بر تو نازل كرديم تا براى ايشان بيان كنى .

ثانيا- در اين صورت كلمه اليك مستدرك و زيادى خواهد بود، مخصوصا با در نظر گرفتن جمله‌(وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ) ديگر حاجتى به ذكر آن نبود، براى اينكه نتيجه و غايت انزال را چه به او نازل شده باشد و چه به غير او بيان كرده است و خلاصه نازل شدن به او در اين غرض دخالتى ندارد، و همچنين نتيجه‌اى كه از علم، اميد مى‌رود اين است كه در ذكر تفكر كنند و بفهمند كه ذكر حق و نازل از ناحيه خداست، حال به هر كس كه مى‌خواهد نازل شده باشد و نيز لازمه اين حرف اين است كه كلمه اليك هم كه در آخرين آيه مورد بحث آمده زيادى بوده باشد.

ثالثا- اين توجيه، آيه را از سياق آيه قبلى قطع مى‌كند، و حال آنكه آيه مورد بحث با آيه قبلش:(وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ) و آيات قبل از آن در يك سياق است. در اينجا وجه ديگرى هم هست كه ممكن است بوسيله آن بعضى از اشكالات سه گانه دفع شود، و آن اين است كه بگوييم مراد از ذكر نازل شده لفظ قرآن كريم، و مراد از(ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ) معناى آن يعنى: احكام و شرايع و ساير مطالب آن باشد، و آن وقت جمله لتبين غايت باشد براى انزال، و جمله‌(لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ) عطف باشد بر مقدر، و غايت باشد براى تبيين نه براى انزال، و ليكن اين وجه خلاف ظاهر آيه است، (دقت بيشترى بفرمائيد).

و يكى از لطائف قرآن تعبيرى است كه در آيه‌(وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ) و در(ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ) به كار رفته و فعل نزل را تكرار كرده، ولى يكى را از باب افعال آورده، كه دلالت بر نزول يك جا و يك مرتبه مى‌كند و ديگرى را از باب تفعيل كه تدريج را مى‌رساند، و شايد وجه اينكه اينطور آورده اين باشد كه در جمله‌(وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ) عنايت به نازل كردن قرآن به رسول خدا 6 است و بس و هيچ عنايتى به خصوصيات مربوط به انزال (از حيث دفعى و تدريجى) ندارد، و بهمين جهت (قرآن) ذكر را يكپارچه تصور نموده و از نزول آن از ناحيه خدا به كلمه انزال تعبير فرموده است.

و اما ربطى كه مردم با قرآن دارند، عبارت است از: اخذ و تعلم و عمل به آن، و

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 379
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست