نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 344
است كه كتاب مزبور به
نيكى و احسان دستور مىدهد- در اين دنيا پاداش نيك است، و در آخرت پاداش بهترى
است.
آن گاه در
آخر، آنان را مىستايد تا كلام را تاكيد كرده باشد، و مىفرمايد: و چه نيك است
خانه متقين. آن گاه مجددا توضيح مىدهد كه: خانه ايشان جنات عدنى است كه به آن
داخل مىشوند و از دامنه آن نهرها روان است، و در آنجا هر چه را بخواهند در اختيار
دارند، و خدا اينچنين متقين را پاداش مىدهد.
[معناى
طيب و طاهر و مقصود از طيب بودن متقين در حال توفى و مرگ]
اين آيه بيان
وضع متقين است، كه چگونه مردمى هستند، هم چنان كه آيه(الَّذِينَ
تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ ...)، بيان وضع
مستكبرين بود، و كلمه طيب به معناى عارى بودن هر چيزى است از خلطى كه
آن را تيره و ناپاك سازد و خلوص آن را از بين ببرد، گفته مىشود: طاب لى
العيش- زندگى برايم طيب شد يعنى از هر چيزى كه كدر و ناگوارش كند پاك گرديد،
و قول طيب آن كلامى است كه از لغو و شتم و خشونت و ساير كدورتها پاك
باشد، و فرق ميان طيب و طهارت اين است كه طهارت به معناى
بودن هر چيزى است بر وضع و طبع اوليش، بطورى كه از هر چيزى كه مايه تنفر باشد پاك
بوده باشد، و اما طيب به معناى بودن هر چيزى است بر وضع اصلى خود، بطورى كه از هر
چيزى كه آن را كدر و فاسد كند خالى و عارى باشد، چه اينكه از آن تنفر بشود و چه
نشود، و بهمين جهت طيب را در مقابل خبيث بكار مىبرند، كه مشتمل بر خبائث زائد بر
اصل خود باشد، و در قرآن كريم فرموده:(الْخَبِيثاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ
الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ الطَّيِّبُونَ
لِلطَّيِّباتِ)[1] و نيز
فرموده:(وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ
رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِداً)[2].
و بنا بر
اين، معناى طيب بودن متقين، در حال توفى و مرگ، خلوص آنان از خبث
[1] زنان بدكار و ناپاك، شايسته مردانى ناپاك هستند، و مردان زشت
كار و ناپاك هم، شايسته زنانى ناپاك هستند، و زنان پاكيزه لايق مردانى پاكيزه، و
مردان پاكيزه شايسته زنانى پاك و نيكوكار هستند. سوره نور، آيه 26.
[2] از زمين پاك و نيكو گياهى نيكو به اذن خدا بيرون مىآيد ولى
از زمين ناپاك جز گياه اندك و بى ثمر بيرون نمىآيد. سوره اعراف، آيه 58.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 344