responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 274

(وَ كانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً آمِنِينَ)- يعنى ايشان در كوه‌ها و غارهايى كه در كوه كنده شده بود، سكونت نموده به خيال خود ايمن از حوادث زمينى و آسمانى زندگى مى‌كردند.

(فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ)- يعنى صيحه عذاب كه هلاكشان در آن اتفاق افتاد ايشان را بگرفت. در سابق اشاره كرديم كه آمدن عذاب در عين خاطر جمعى و ايمنى ناگوارتر است، و اگر در اينجا اينطور بيان كرده به مناسبت آيه‌ايست كه در صدر آيات فرمود: عذاب من عذابى دردناك است .

(فَما أَغْنى‌ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ)- يعنى آن اعمالى كه براى ايمنى خود و تامين سعادت زندگى خود انجام داده بودند نتوانست جلو عذاب را بگيرد.

بحث روايتى [ (چند روايت در ذيل برخى از آيات گذشته)]

در الدر المنثور است كه ابن منذر و ابى ابن حاتم از مصعب بن ثابت روايت كرده‌اند كه گفت: رسول خدا 6 به جمعى از اصحاب عبور كرد كه داشتند مى‌خنديدند. فرمود: بياد بهشت و دوزخ بيفتيد، دنبال اين قضيه اين آيه نازل شد:(نَبِّئْ عِبادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ)[1].

مؤلف: در معناى اين روايت روايات ديگرى است، ليكن معناى آيه با قضيه‌اى كه در روايت آمده انطباق روشنى ندارد.

و در همان كتابست كه ابو نعيم در كتاب حليه از جعفر بن محمد روايت كرده كه در ذيل جمله‌(إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ) فرمود: متوسمين به معناى متفرسين يعنى تيزهوشان است‌[2].

و نيز در همان كتابست كه بخارى در تاريخ خود و ترمذى، ابن جرير، ابن ابى حاتم، ابن سنن و ابو نعيم- هر دو در كتاب طب- و ابن مردويه و خطيب از ابى سعيد خدرى روايت كرده‌اند كه گفت رسول خدا 6 فرمود: از فراست مؤمن بپرهيزيد كه او به نور خدا مى‌نگرد آن گاه اين آيه را تلاوت فرمودند:(إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ) و فرمود يعنى تيزهوشان‌[3].


[1] الدر المنثور، ج 4، ص 102.

[2] ( 2 و 3) الدر المنثور، ج 4، ص 103.

[3] ( 2 و 3) الدر المنثور، ج 4، ص 103.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 274
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست