responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 242

بنا بر اين آدمى زاد آفريده‌ايست كه خودش به خودى خود ليسيده از هر اقتضايى است، نه اقتضاى سعادت دارد و نه شقاوت، و در بدو خلقتش نسبت به هر دو يك نسبت دارد، هم مى‌تواند راه خير و اطاعت را كه راه ملائكه است كه جز اطاعت از آنها ساخته نيست اختيار كند، و هم راه شر و فساد و گناه را كه راه ابليس و لشگريان او است و جز مخالفت و معصيت چيزى ندارند. بشر به هر راه كه در زندگيش ميل كند به همان راه مى‌افتد و اهل آن راه كمكش نموده و آنچه كه دارند در نظر وى جلوه مى‌دهند و او را به سر منزلى كه راهشان به آن منتهى مى‌گردد هدايت مى‌كنند، حال آن سر منزل يا بهشت است و يا دوزخ، يا شقاوت است و يا سعادت.

پس از آنچه گذشت اين معنا روشن گرديد كه مهلت دادن ابليس تا روز وقت معلوم، از باب تقديم مرجوح بر راجح و يا ابطال قانون عليت نيست. بلكه در باب آسان ساختن امر امتحان است و لذا مى‌بينيم دو طرفى است و در مقابل ابليس ملائكه را هم مهلت داده، پس ديگر چه جاى اشكال است.

[معناى جمله:(لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ) و دلالت آن بر اينكه زمين ظرف اغواى شيطان است و آدم در خوردن از شجره ممنوعه، از امر ارشادى سرپيچى كرده بوده است نه از امر مولوى‌]

و اينكه ابليس گفت:(لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ) منظورش اين است كه باطل را- و يا بطورى كه بعضى گفته‌اند گناهان را- در نظر بشر زينت مى‌دهم. البته معناى اول جامع‌تر است و بهر حال مفعول حذف شده و ظاهرا از آن اعراض شده و فعل ازينن به جاى لازم استعمال شده و غرض اصلى بيان همان لازم است كه عبارتست از فريب دادن، چون وقتى گفته مى‌شود زين له كذا و كذا معنايش اين است فلانى او را فريب داد و به آن كار وادار نمود.

و ضمير هم به دلالت سياق به آدم و ذريه‌اش بر مى‌گردد. و مقصود از زينت دادن براى آنان در زمين اين است كه آدميان را در زندگى زمينيشان كه همان زندگى دنيا باشد فريب مى‌دهم، و چون مساله زينت دادن نزديك‌ترين سبب است براى مسبب كه همان گمراهى است، لذا عطف جمله‌(وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ) بر آن عطف مسبب است بر سبب.

اين آيه اشعار و بلكه دلالت دارد بر آنچه كه ما در تفسير آيات راجع به بهشت آدم در جلد اول اين كتاب گذرانديم، چون آنجا گفتيم معصيت آدم يعنى خوردنش از آن درخت كه نهى شده بود معصيت امر مولوى نبود تا گناه شمرده شود، بلكه مخالف امر ارشادى بود كه هيچ منافاتى با عصمت انبياء ندارد. وجه اشعار و يا دلالت آيه اين است كه ابليس در كلام خود زمين را ظرف اغواء و تزيين و فريب دادن آدم و همسرش‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 242
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست