responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 234

ابليس نگفته بود كه من همه آنها را و براى هميشه اغواء مى‌كنم و اين خود مشعر بر اين است كه دشمنى‌اش تنها با شخص آدم نبوده بلكه با نوع بنى آدم بود.

پس كانه از كلام خدا كه فرمود:(وَ إِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلى‌ يَوْمِ الدِّينِ) فهميده بود كه او با نوع بشر تا روز قيامت رابطه‌اى دارد، و آن اين است كه فساد اعمال بشر و شقاوتشان ناشى از سجده نكردن وى و مربوط به وى است، و به همين جهت در خواست كرد كه پس مرا تا روزى كه مبعوث مى‌شوند مهلت بده و نگفت مرا تا روزى كه آدم مى‌ميرد و يا تا زنده است مهلت بده بلكه عمر آدم و ذريه‌اش، همگى را در نظر گرفت و درخواست كرد تا روزى كه مبعوث مى‌شوند مهلتشان دهد.

و اين معنا را متفرع بر لعنت تا روز جزا نمود، در نتيجه معناى كلامش اين مى‌شود: حالا كه مرا تا قيامت لعنت كردى، تا قيامت هم عمرم بده، و وقتى در خواستش مستجاب شد آنچه كه در دل پنهان كرده بود اظهار داشته گفت: هر آينه همگى آنان را گمراه مى‌كنم .

[بيان اينكه (يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ‌) كه خدا تا آن روز به شيطان مهلت داده روز قيامت نيست بلكه روزى است كه جز خدا كسى پرستش نمى‌شود و بساط كفر و فسوق برچيده مى‌شود]

(قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلى‌ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ).

اين جمله جواب خداى تعالى به ابليس است و در آن اجابت قسمتى از خواسته او و هم رد قسمتى ديگر آنست. اجابت است نسبت به اصل عمر دادن و رد است نسبت به قيدى كه او به كلام خود زد، و آن اينكه اين مهلت تا قيامت باشد، و لذا فرمود مهلت مى‌دهم اما تا روزى معلوم، نه تا قيامت. و با در نظر گرفتن سياق دو آيه مورد بحث بسيار روشن به نظر مى‌رسد كه يوم وقت معلوم غير از يوم يبعثون است. و معلوم مى‌شود خداى تعالى دريغ ورزيده از اينكه او را تا قيامت مهلت دهد، و تا روز ديگرى مهلت داده كه قبل از روز قيامت است.

از اينجا مى‌توان فهميد كه گفتار آن مفسرى‌[1] كه گفته خداوند دعاى او را مستجاب نمود و همه خواسته‌اش را انجام داده و دو تعبير يوم وقت معلوم و يوم يبعثون به يك معنا است صحيح نيست. همچنين دليلى كه آورده و گفته است خداوند در سوره اعراف بطور مطلق جواب داده كه تو از منظرين هستى‌(قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ)[2] ناتمام است.


[1] تفسير فخر رازى، ج 19، ص 234.

[2] سوره اعراف، آيه 15.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 234
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست