نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 222
بيان آيات
اين بيست و
سه آيه سوم از آياتى است كه به دنبال آغاز سوره كه در باره استهزاى كفار به كتاب
خدا و پيغمبرش و درخواست آيتى غير قرآن بود ايراد مىشود. در اين آيات خداى سبحان
آغاز خلقت جن و انس و دستور دادنش به ملائكه و ابليس كه بر او سجده كنند، و سجده
ملائكه، و امتناع ابليس را كه از جن است، و رجم او و گمراهى بنى آدم به دست او، و
به كرسى نشستن قضاى خدا در سعادت متقين و شقاوت گمراهان، را بيان مىكند.
[معناى
خلقت انسان از:(صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ)]
راغب در
مفردات گفته: اصل معناى صلصال عبارت است از صدايى كه از هر چيز خشكى
چون ميخ و امثال آن به گوش برسد، و اگر گل خشكيده را هم صلصال گفتهاند كه در قرآن
هم آمده(مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخَّارِ)[1] و (مِنْ
صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ)- از گل خشكيدهاى از لايهاى متعفن
بدين جهت است كه وقتى روى آن راه مىروند صدا مىكند. كلمه صلصله به
معناى آب باقيمانده است، و از اين جهت صلصلة گفتهاند كه حكايت از
صداى حركتش در مزاده (مشك) مىكند. و بعضى گفتهاند صلصال به معناى گل متعفن است
كه از صل اللحم- گوشت گنديد گرفته شده است[2].
راغب در خصوص
كلمه حمإ گفته: حمإ و حماءة گلى سياه و متعفن
است. و در باره اين آيه:(مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ) گفته:
بعضىها گفتهاند يعنى لايهاى متغير[3]. و در
خصوص لم يتسنه گفته: معنايش اين است كه لم يتغير- متغير
نشده و در باره هاى آخر آن گفته كه هاى استراحت است[4].
و مقصود از
اينكه فرمود:(وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ) ابتداى خلقت
انسان است، به دليل اينكه در جاى ديگر در باره خلقت آدمى از گل مىفرمايد: