نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 205
(بشر) اطلاق مىشود
از باب تغليب است (چون بردگان نيز مراد بودهاند).
بعيد هم نيست
كه مقصود از آن هر چيزى غير آدمى باشد، چه حيوان، چه نبات و چه غير آن دو، براى
اينكه آنها نيز درخواست رزق دارند، همانطور كه عقلاء دارند.
و اين دأب و
روش خداى سبحان است در كلام مجيد خود كه الفاظ مختص به عقلا را بر غير عقلا نيز
اطلاق مىكند، البته در صورتى كه بخواهد چيزى از آثار مختص به عقلا را به آنها
نسبت دهد، هم چنان كه در باره بتها فرموده:(فَسْئَلُوهُمْ إِنْ كانُوا
يَنْطِقُونَ)[1] و نيز
فرموده:(فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي)[2] و همچنين
موارد ديگر كه متعرض حال بتها و معبودهاى دروغين شده است. كه مردم آنها را
مىپرستيدند و حال آنكه معبودى شايسته پرستش است كه عاقل باشد. و همچنين در باره
زمين و آسمان فرموده:(فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً
أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ)[3] و امثال اين
موارد.
پس معناى آيه
اين است كه: ما براى شما گروه بشر در زمين چيزهايى قرار داديم كه بتوانيد تا
زندهايد با آنها زندگى كنيد، و همچنين براى غير شما از جانداران معايشى نظير
معايش شما قرار داديم.
[وجوه و
اقوال مختلف مفسرين در معناى شىء ، خزائن و قدر
معلوم و مراد آيه شريفه: (وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا
خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ) ]
كلمه
خزائن جمع خزانه است، و خزانه به معناى مكانى است كه مال در آن
انبار و محافظت و ذخيره گردد. و كلمه قدر به فتح قاف و دال، يا تنها
به فتح قاف- به معناى مبلغ و مقدار و كميت متعين هر چيز است.
و از آنجايى
كه آيه شريفه در سياق گفتار پيرامون رزق و مايه معيشت انسان و حيوان قرار گرفته،
لا جرم منظور از كلمه شىء كه در آيه شريفه موضوع سخن است نبات و
توابع آن، يعنى حبوبات و ميوهها خواهد بود، و منظور از خزانهاى نزد خداست و خدا
آن را به اندازه معلوم نازل مىكند، بارانى است كه از آسمان نازل مىشود و نباتات
را مىروياند و در نتيجه حبوبات و ميوهها عايد بشر شده، انسانها و حيوانات با
آنها زندگى مىكنند. اين خلاصه معنايى است كه جمعى از مفسرين[4]
براى آيه مورد بحث كردهاند.
[1] از ايشان بپرسيد اگر سخن مىگويند. سوره انبياء، آيه 63.
[2] به درستى كه ايشان( بتها) دشمن من هستند. سوره شعراء، آيه
77.
[3] پس به آسمان و زمين گفت بياييد، چه با طوع و رغبت، و چه با
كراهت. گفتند: آمديم با طوع و رغبت. سوره سجده، آيه 11.