نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 155
قرآن كريم پيدا شده
باشد از قبيل سقوط يك آيه مكرر و يا اختلاف در يك نقطه و يا يك اعراب و زير و زبر
و امثال آن است.
فصل دوم:
[رواياتى كه بر عدم وقوع تحريف و تصرف در قرآن دلالت دارند]
علاوه بر
آنچه گذشت اخبار بسيارى هم كه از رسول خدا 6 از طريق شيعه[1]
و سنى[2] نقل شده
كه فرموده: در هنگام بروز فتنهها و براى حل مشكلات به قرآن مراجعه
كنيد دليل بر تحريف نشدن قرآن است.
دليل ديگر آن
حديث شريف ثقلين است كه از طريق شيعه[3]
و سنى[4] به حد
تواتر نقل شده كه رسول خدا 6 فرمود: انى تارك فيكم الثقلين كتاب اللَّه و
عترتى اهل بيتى ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا بعدى ابدا- به درستى كه من در ميان شما
دو چيز گرانقدر باقى مىگذارم: كتاب خدا و عترتم، اهل بيتم، ما دام كه به آن دو
تمسك جوييد هرگز گمراه نخواهيد شد ، چون اگر بنا بود قرآن كريم دستخوش تحريف
شود معنا نداشت آن جناب مردم را به كتابى دستخورده و تحريف شده ارجاع دهد و با اين
شدت تاكيد بفرمايد تا ابد هر وقت به آن دو تمسك جوييد گمراه نمىشويد .
و همچنين
اخبار[5] بسيارى كه
از طريق رسول خدا و ائمه اهل بيت (ع) رسيده، دستور دادهاند اخبار و احاديثشان را
به قرآن عرضه كنند، زيرا اگر كتاب الهى تحريف شده بود معنايى براى اين گونه اخبار
نبود. و اينكه بعضى گفتهاند مقصود از اين دستور تنها در اخبار فقهى است كه
بايد عرضه به آيات احكام شود و ممكن است قبول كنيم كه آيات احكام تحريف نشده، اما
دليل بر اين نيست كه اصل قرآن تحريف نشده باشد صحيح نيست، زيرا دستور مذكور
مطلق است و زيرنويسى ندارد كه تنها اخبار فقهى را به قرآن عرضه كنيد، و اختصاص
دادنش به اخبار فقهى تخصيص بدون مخصص است.
علاوه بر
اينكه زبان اخبار عرضه به قرآن صريح و يا دست كم نزديك به صريح است در