نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 154
به طور مطلق آن را
محفوظ به حفظ خداى تعالى دانسته و فرموده:(إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ)[1] كه از آن دو اطلاق اين معنا استفاده مىشود كه
گفتيم قرآن كريم از هر زياده و نقصان و تغيير لفظى و يا ترتيبى كه ذكر بودن آن را
از بين ببرد محفوظ خواهد بود.
يكى از
حرفهاى بى پايهاى كه در تفسير آيه مورد بحث زدهاند اين است كه ضمير
له را به رسول خدا 6 برگردانده و گفتهاند: منظور از اينكه ما او را
حفظ مىكنيم آن جناب است [2]. ولى اين
معنا با سياق آيه سازش ندارد، زيرا مشركين كه آن جناب را استهزاء مىكردند بخاطر
قرآن بود كه به ادعاى آن جناب بر او نازل شده، هم چنان كه قبلا هم به اين نكته
اشاره كرده و فرموده بود:(وَ قالُوا يا أَيُّهَا الَّذِي
نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ).
پس از آنچه
گذشت اين معنا به دست آمد كه: قرآنى كه خداى تعالى بر پيغمبر گراميش 6 نازل كرده
و آن را به وصف ذكر توصيف نموده به همان نحو كه نازل شده، محفوظ به حفظ الهى خواهد
بود و خدا نخواهد گذاشت كه دستخوش زياده و نقص و تغيير شود.
و خلاصه دليل
ما هم اين شد كه قرآنى كه خداى تعالى بر پيغمبرش نازل كرده و در آيات زيادى آن را
به اوصاف مخصوصى توصيف نموده، اگر بخواهد محفوظ نباشد و در يكى از آن اوصاف دچار
دگرگونى و زياده و نقصان گردد آن وصف ديگر باقى نخواهد ماند و حال آنكه ما
مىبينيم قرآن موجود در عصر ما تمامى آن اوصاف را به كاملترين و بهترين طرز ممكن
داراست. از همين جا مىفهميم كه دستخوش تحريفى كه يكى از آن اوصاف را از بين برد
نگشته است، و قرآنى كه اكنون دست ما است همان است كه به رسول خدا 6 نازل شده
است.
پس اگر فرض
شود كه چيزى از آن ساقط شده و يا از نظر اعراب و زير و زبر كلمات و يا ترتيب آيات
دچار دگرگونى شده باشد، بايد قبول كرد كه دگرگونىاش به نحوى است كه كمترين اثرى
در اوصاف آن از قبيل اعجاز، رفع اختلاف، هدايت، نوريت، ذكريت، هيمنه و قهاريت بر
ساير كتب آسمانى و ... ندارد. پس اگر تغييرى در
[1] ما ذكر( قرآن) را بر تو نازل كرديم و محققا ما او را حفظ
خواهيم كرد. سوره حجر، آيه 9.
[2] تفسير روح المعانى، ج 14، ص 16، به نقل از فراء.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 154