نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 15
اين وجه، وجه بدى
نيست، و ليكن در حقيقت از فوايدى است كه بر ذكر اين دو صفت مترتب مىشود، نه اينكه
سبب ذكر، اين باشد. بنا بر اين، جهت اختصاص همان است كه ما گفتيم.
جمله(اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ) دو صفت عزيز
و حميد را بيان مىكند، و منظور از آنچه در آسمانها و زمين است همه
موجودات عالم است، كه شامل خود آسمانها و زمين نيز مىشود، زيرا خداى سبحان
همانطور كه مالك آنچه كه در آسمانها و زمين است ميباشد، مالك خود آنها نيز هست.
آرى، او از هر جهت و به حقيقت معناى كلمه، مالك هر چيز است. و اين جمله به حجت
عزيز و حميد بودن خدا اشاره مىكند. آرى، هر چند كه خداى تعالى هر دليلى را در
دلالتش به نتيجه مىرساند، و با كلماتش هر حقى را به كرسى مىنشاند، و ليكن با
بندگان خود بر طبق فطرتشان سخن مىگويد و اين بدان جهت است كه چون خداى تعالى مالك
هر خلق و امرى است آنهم به حقيقت معناى ملكيت، قهرا مالك هر عزت و غلبهاى نيز
هست، و هر عزتى كه تصور شود از او است، پس او عزيز است، چون او در هر چيز و به هر
نحو كه بخواهد مىتواند تصرف كند، و تصرفش هم به هر نحو كه باشد پسنديده است، پس
او محمود است، چون تصرف وقتى ناپسند است كه شخص متصرف، مالك آن نباشد، و عقل يا
شرع يا عرف به او اجازه تصرف نداده باشد، و خدا چنين نيست و هر تصرفى را كه عقل و
يا شرع و يا عرف به او نسبت دهد او مالك حقيقى آن است، پس او حميدى است كه افعالش
پسنديده است.
(وَ وَيْلٌ لِلْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ شَدِيدٍ).
اين جمله،
مقتضاى صفت عزت را بيان مىكند، و مىفرمايد كه مقتضاى عزت اين است كه هر كسى دعوت
او را رد كند و نعمت او را كفران نمايد مورد عذاب و قهرش قرار مىگيرد.
راغب در
مفردات مىگويد: استحباب كفر بر ايمان ، به معناى ترجيح دادن و مقدم
داشتن است، و حقيقت معناى استحباب اين است كه آدمى جستجو كند تا چيزى
را پيدا كند كه دوستش بدارد، و ليكن به خاطر اينكه با كلمه على متعدى
مىشود، معناى ايثار و ترجيح را مىدهد و در آيه( وَ أَمَّا
ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى)
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 15