نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 14
مستلزم حميد بودن
است، چون كسى كه به مردم بزرگترين نعمتها را (نعمت بيرون كردن از ظلمتها به نور)
انعام كرده البته حميد است.
ليكن نكتهاى
كه ايشان آوردهاند، هيچ ربطى به سياق آيات اين سوره ندارد و شايد ايشان اين نكته
را از آيه ديگرى كه در وصف قرآن مىفرمايد:(وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ
عَزِيزٌ لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ
تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ)[1] گرفته است و
ليكن مقامى كه آيه مزبور دارد غير مقامى است كه آيات مورد بحث دارند.
و از امام
فخر رازى نقل شده كه در تفسيرش گفته است: اگر كلمه عزيز را بر
كلمه حميد مقدم داشته براى اين است كه اولين اطلاعى كه انسان از خداى
تعالى پيدا مىكند علم به قدرت او است، سپس به عالم بودن، و آن گاه به غنى و بى
نياز بودن او است، چون عزت، به معناى قدرت، و حميد، به معناى عالم غنى است، و
همانطور كه گفته شد، علم به قدرت خدا مقدم بر پى بردن به علم او به تمام چيزها و
غناى او از تمامى آنها است، ناگزير قرآن كريم هم، عزيز را مقدم بر حميد ذكر كرد[2].
البته اين
كلام فخر رازى گزاف گويى عجيبى بيش نيست. و قريب به همين حرف در گزاف گويى، سخن
يكى ديگر از مفسرين[3] است كه
گفته: مقدم داشتن عزيز بر حميد به خاطر اعتنايى است كه نسبت به صفات سلبيه است،
چون كه در هر چيزى تخليه بر تحليه مقدم است. (اول بايد
ظرف را از پليديها و زهرها شستشو نمود، سپس شربت در آن ريخت، و ظرف دل نيز چنين
است در صفات خداوندى هم، اول بايد او را از نواقص منزه داشت، بعد صفات ثبوتيه را
برايش اثبات نمود) و عزت هم كه از صفات سلبيه است بر حميد (كه از صفات ثبوتيه است)
مقدم شد.
و در وجه
اينكه چرا از ميان صفات خداوندى اين دو صفت اختصاص به ذكر يافته، بعضى[4] گفتهاند: براى اينكه مردم را به
پيمودن راه دين كه راه عزيز و حميد است تشويق كند، چون سالك راه دين، عزيز و محمود
است.
[1] و اين كتابى ارجمند است. و هرگز از پيش رويش( عصر نزولش) و
از پشت سرش( تا ابد) باطل بدان راه نيابد، چون از ناحيه خداى عزيز حميد نازل شده
است. سوره حم سجده، آيه 42.