نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 133
و در تفسير عياشى از
ثوير بن ابى فاخته از حسين بن على (ع) روايت آورده كه در معناى(تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ
الْأَرْضِ) فرموده است: به زمينى عوض
مىشود كه روى آن گناهى نشده است، و زمينى است بارز، يعنى كوه و نبات ندارد، مانند
روز نخستى كه خدا آن را گسترده كرده بود[1].
مؤلف: اين
روايت را قمى[2] در تفسير
خود آورده. و از آن بر مىآيد كه در روز پيدايش زمين، كوه و پستى و بلندى و همچنين
روييدنى در زمين نبوده است، و پس از اتمام خلقت آن، اين چيزها در زمين پيدا شده
است.
و در الدر
المنثور است كه بزار، ابن منذر، طبرانى، ابن مردويه و بيهقى در كتاب
البعث از ابن مسعود روايت كردهاند كه گفت: رسول خدا 6 در تفسير آيه(تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ) فرمود: زمينى سفيد
رنگ مانند نقره كه در آن هيچ خونى به حرام ريخته نشده و هيچ گناهى در آن نشده باشد[3].
مؤلف: الدر
المنثور[4] اين روايت
را از ابن مردويه از على (ع) از آن جناب نيز نقل كرده است.
باز در همان
كتابست كه ابن ابى الدنيا در كتاب صفة الجنة و ابن جرير، ابن منذر و
ابن ابى حاتم از على بن ابى طالب نقل كردهاند كه در ذيل آيه(تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ) فرموده است: زمينى
از نقره و آسمانى از طلا[5].
مؤلف: بعضى
از مفسرين، كلام على (ع) را حمل بر تشبيه كردهاند، هم چنان كه در حديث ابن مسعود
هم ديديد كه داشت: زمينى چون نقره.
و در كافى به
سند خود از زراره از امام باقر (ع) روايت كرده كه گفت: ابرش كلبى از آن حضرت از
آيه(يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ) سؤال كرد،
امام فرمود: زمين مبدل به نانى پاكيزه مىشود كه مردم از آن مىخورند تا رسيدگى به
حسابها تمام شود.
ابرش
مىگويد: پرسيدم آخر آن روز مردم در گرفتارى محشرند، كجا حال و حوصله نان خوردن
دارند؟ فرمود: چطور آنهايى كه در آتشند عذاب آتش از خوردن ضريع و آشاميدن