نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 122
(جاءَ رَسُولُهُمْ
قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ )[1] نيز آن را افاده مىكند.
(أَ وَ لَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ ما لَكُمْ مِنْ زَوالٍ)- كلمه
اقسام به معناى اين است كه گوينده، گفتار خود را به امر شريفى- البته به جهت
شرافت آن امر- پيوسته كند تا بدين وسيله صدق گفتار خود را برساند چون اگر با چنين
پيوندى باز هم دروغ بگويد در حقيقت به شرافت آن امر شريف توهين نموده است، و چون
كسى را جرأت چنين توهينى نيست پس شنونده مطمئن مىشود كه گوينده راست مىگويد، مثل
اينكه بگويد و اللَّه من رفتم، و يا به جان خودم مطلب از اين قرار است. و در
ادبيات، قسم از محكم ترين، وسائل تاكيد شمرده مىشود. و بعيد نيست كه منظور
از اقسام در اين آيه كنايه باشد از اينكه گوينده، كلام خود را قاطع و
جزمى و بدون ترديد بگويد.
جمله مورد
بحث مقول براى قولى حذف شده است، و تقدير آن چنين است:
يقال
لهم ا و لم تكونوا ... يعنى در توبيخ و اسكاتشان گفته مىشود: مگر شما
نبوديد كه قبل از اين، سوگند مىخورديد (و يا بطور قطع مىگفتيد): ما هرگز زايل
شدنى نيستيم، و اين نيروى دفاعى و اين سطوتى كه داريم ما را از هر حادثه نابود
كننده نجات مىبخشد، پس چطور امروز به التماس افتاده چند روزى مهلت مىخواهيد؟.
اين جمله عطف
بر محل جمله اقسمتم است و معنايش اين است كه: و باز مگر شما نبوديد كه
در خانه و قريه و شهر مردمى منزل كرديد كه آنان نيز ظلم كردند و به كيفر ظلمشان
منقرض شدند. پس از دو جهت برايتان روشن شد كه اين دعوت، دعوت حقى است كه سرپيچى از
آن، عذاب استيصال را به دنبال دارد: جهت اول از راه مشاهده كه ديديد ما با آنها كه
ظلم كردند چه معامله كرديم و چگونه منقرضشان نموديم، و شما را در منازل آنان جاى
داديم. جهت دوم از راه بيان، كه با زدن مثلها و بيان روشنى كه به سمعتان رسانديم و
به وسيله خبر دادن از اينكه از عذاب استيصال، كيفر انكار حق و سرپيچى از دعوت نبوى
است حجت را بر شما تمام كرديم.