بنا بر اين،
عزت عزيز، آن حالتى است كه به خود گرفته و دست يافتن به وى دشوار شده است، و عزيز قوم
هم آن كسى است كه بر همه قاهر است، و كسى بر او قاهر نيست، چون مقامى دارد كه هر
كه قصد او را كند مانعش مىشوند، و از دسترسى به او بازش مىدارند تا نتواند
مقهورش كند. و باز به همين جهت هر چيز ناياب را عزيز الوجود مىگويند، و اگر در
قرآن كريم به معناى مشقت هم آمده مانند:(عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما
عَنِتُّمْ)[2] و مانند:(وَ عَزَّنِي فِي الْخِطابِ)[3] باز به همين
مناسبت است، زيرا هر چيزى كه بر انسان گران آيد و مشقت داشته باشد حتما دستيابى به
آن مشكل است، پس عزيز مىباشد.
و اگر خداى
سبحان عزيز است (و بلكه همه عزتها از او است) براى اين است كه او ذاتى است كه هيچ
چيز از هيچ جهت بر او قهر و غلبه ندارد، و او بر همه چيز و از هر جهت قهر و غلبه
دارد و اگر كس ديگرى از عزت سهمى دارد از او و به اذن او گرفته است، هم چنان كه
فرمود:(أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ
لِلَّهِ جَمِيعاً)[4] و نيز
فرموده:
كلمه
حميد كه در آيه مورد بحث آمده بر وزن فعيل و به معناى مفعول از
ماده حمد است، و حمد عبارت است از ثناى جميل و مدح بر
خوبيهاى اختيارى، و چون تمام جمالها و خوبيها به او منتهى مىشوند در نتيجه تمام
حمدها مخصوص او خواهد بود، هم چنان كه خودش فرموده:(الْحَمْدُ
لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ)[6].
از جمله
حرفهاى عجيب و غريب، سخنى است كه از امام فخر رازى نقل مىكنند،- و ما آن را به
زودى بيان مىكنيم- كه گفته است: كلمه حميد به معناى داناى بى نياز است[7].