نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 101
[مقصود از
بنى كه ابراهيم (ع) براى خود و آنان دورى از پرستش بتها را درخواست نمود]
مطلب ديگر
اينكه: ابراهيم (ع) در اين دعا براى خود و فرزندانش دعا مىكند و مىگويد:(وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ) و معلوم است كه
كلمه بنى تمامى فرزندانى را كه از نسل او پديد آيند شامل مىشود، و
آنها عبارتند از دودمان اسماعيل و اسحاق. كلمه ابن در لغت عرب همانطور
كه بر فرزند بلا فصل اطلاق مىشود، بر فرزندان پشتهاى بعدى نيز اطلاق مىشود، هم
چنان كه قرآن كريم ابراهيم را پدر مردم عرب و يهود زمان رسول خدا 6 خوانده و
فرموده است:(مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْراهِيمَ)[1]. و اطلاق بنى
اسرائيل (فرزندان يعقوب) هم بر يهوديان عصر نزول قرآن- كه بسيار است و شايد در چهل
و چند جاى قرآن اطلاق شده باشد- از همين باب است.
پس ابراهيم
(ع) در اين آيه دورى از بتپرستى را براى خودش و براى فرزندانش به آن معنا كه گذشت
مسألت مىدارد.
ممكن هم هست
كه كسى بگويد از قراين حال و گفتار بر مىآيد كه دعا تنها براى فرزندان اسماعيل
بوده، كه جدشان اسماعيل در حجاز سكونت گرفت، و ديگر شامل حال فرزندان اسحاق نيست.
ابراهيم (ع)
بعد از دعاى(وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ
الْأَصْنامَ) افزود:(رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيراً مِنَ
النَّاسِ) و با اين جمله در حقيقت خواسته است دعاى خود را تعليل نمايد. و اگر
مجددا نداى رب را تكرار كرده به منظور تحريك رحمت الهى بوده است، و
اين را مىرساند كه: پروردگارا اگر من درخواست كردم كه مرا و فرزندانم را از پرستش
بتها دور بدارى بدين جهت بود كه اين بتها بسيارى از مردم را گمراه كردهاند. و اگر
نسبت گمراه كردن را به بتها داده با اينكه مشتى سنگ و چوبند، از جهت ارتباطى است
كه ميان آنان و اضلال خلق هست، هر چند كه ارتباط شعورى نباشد، و لازم هم نيست كه
هر فعلى را و يا هر اثرى را به چيزى نسبت بدهيم كه آن چيز شعور داشته باشد و
ارتباط فعل با آن چيز ارتباط شعورى بوده باشد.
(فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ
رَحِيمٌ)- اين جمله تفريع بر جملات قبلى است، و معنايش اين مىشود: حال كه
بسيارى از مردم را اين بتها گمراه كردهاند چون مايه پرستش و پناه بردن مردم به
آنها هستند، و حال كه من خود و فرزندان خود را