نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 523
ام الكتاب، يا عبارتند
از همين دو مرحله از وجود، و يا مبدء آن دو. هر چه باشد اين مساله كه امرى و يا
ارادهاى از ناحيه خداى تعالى ظاهر گردد كه خلاف آن توقع مىرفت، مسالهايست واضح
كه جاى هيچگونه ترديد در آن نيست.
و آنچه ما به
نظرمان مىرسد اين است كه نزاع در ثبوت بداء- هم چنان كه از احاديث ائمه اهل بيت
(ع) برمىآيد- و نفى آن، هم چنان كه ديگران معتقدند، نزاعى است لفظى كه با كمى دقت
خود به خود از بين مىرود. و به همين جهت بود كه ما در اين كتاب بحث جداگانهاى
اختصاص به اين مساله نداديم، با اينكه روش ما اين بود كه براى هر مساله علمى بحثى
اختصاص دهيم.
دليل ما بر
اينكه نزاع در بداء نزاع لفظى است، اين است كه آنهايى كه منكر آنند، چنين استدلال
مىكنند كه قول به بداء مستلزم تغير علم خداست، و حال آنكه اين استلزام در بداء ما
آدميان است، و در ما است كه مستلزم تغير علم است، و اما بداء به آن معنايى كه در
روايات آمده مستلزم چنين اشكالى نيست.
و در الدر
المنثور است كه حاكم از ابى درداء نقل كرده كه گفت: رسول خدا 6 آيه را به صورت(يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ)- بدون تشديد باء-
قرائت مىكرد[1].
[چند روايت
در مورد اينكه:(أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ
أَطْرافِها) اشاره به مرگ علماء و اخيار است]
و همو آورده
كه ابن مردويه از ابى هريره روايت كرده كه گفت: رسول خدا 6 در تفسير جمله(نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها) فرمود: مقصود از ناقص كردن اطراف زمين، از
بين بردن علماء است[2].
و در مجمع از
امام صادق (ع) روايت آورده كه در ذيل همين جمله فرمود:
و در كافى به
سند خود از محمد بن على از شخصى كه او اسم برده، از جابر از ابى جعفر (ع) روايت
كرده كه فرمود: على بن الحسين (ع) همواره مىفرمود: اين كلام خدا كه فرمود:(أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها) سرعت مرگ، و
يا كشته شدن ما خاندان رسالت را بر نفس من گوارا مىكند، آن گاه فرمود: مقصود
از نقص اطراف