responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 504

شاخه‌هايش روى سر اهل بهشت است و حالا مى‌فرمايى ريشه‌اش در خانه على و شاخه‌هايش بر اهل بهشت است؟ فرمود: آرى خانه من و على در بهشت يكى است، و يك جا است‌[1].

مؤلف: نظير اين روايت را صاحب مجمع البيان نيز به سند خود از حاكم ابى القاسم حسكانى به سند خود از موسى بن جعفر از پدرش از پدرانش (ع) از رسول خدا 6 روايت كرده‌[2].

مؤلف: و در اين معنا روايات بسيارى از طرق شيعه و اهل سنت آمده، و از ظاهر آنها بر مى‌آيد كه در مقام تفسير آيه نبوده، بلكه ناظر به بطن آيه است، چون حقيقت معيشت طوبى همان ولايت خداى سبحان است كه از اين امت على (ع) صاحب آن ولايت و اولين گشاينده باب آن است، و مؤمنين اهل ولايت، اتباع و پيروان اويند، و خانه او در بهشت نعيم كه بهشت ولايت است با خانه رسول خدا 6 يكى است، و تزاحم و اختلافى ميان آن دو نيست- دقت فرمائيد.

و در الدر المنثور است كه ابن جرير و ابن منذر از ابن جريح روايت كرده‌اند كه در ذيل جمله‌(وَ هُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ) گفته است: اين مربوط به آن وقتى است كه رسول خدا 6 در حديبيه با قريش معاهده بست، و در اول آن چنين نوشت:(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ) آنها اعتراض كردند كه ما رحمان را نمى‌نويسيم و او را نمى‌شناسيم، و ما در نوشته‌هايمان تنها مى‌نويسيم بسمك اللهم ، تو نيز بايد چنين بنويسى، اينجا بود كه اين جمله نازل شد[3].

مؤلف: صاحب الدر المنثور اين روايت را از ابن جرير، ابن ابى حاتم، ابى الشيخ، از قتاده نيز نقل كرده، و خواننده محترم مى‌داند كه آيات بطورى كه از سياقش برمى‌آيد كلى است، و صلح حديبيه از حوادث بعد از هجرت است. علاوه بر اينكه سياق خود آيه مورد بحث نيز با اين روايات سازگار نيست، زيرا معنا ندارد يك جزء آيه در باره صلح حديبيه، و ساير اجزايش در باره حوادث ديگر نازل شده باشد.

[رواياتى ديگر در ذيل آيه:(وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ ...)]

و در الدر المنثور است كه ابن ابى حاتم، ابو الشيخ و ابن مردويه از عطيه عوفى روايت كرده‌اند كه گفت: مشركين به رسول خدا 6 گفتند: چه مى‌شد كوه‌هاى مكه‌


[1] تفسير البرهان ج 2، ص 295، ح 30.

[2] مجمع البيان ج 6، ص 291، ط تهران.

[3] الدر المنثور، ج 4، ص 62.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 504
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست