responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 473

اما آنچه نظر من مى‌رسد- و خدا داناتر است- اين است كه مجموع جملات‌(وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ)،(وَ أَقامُوا الصَّلاةَ)،(وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً) و(يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ) در مقام بيان يك معنا هستند، و آن اينكه دارندگان اوصاف مذكور در مقام عمل، عمل صالح انجام مى‌دهند، يعنى واجبات را به جا مى‌آورند و محرمات را ترك مى‌كنند، و اگر هم احيانا چيزى از اين اعمال صالح از ايشان فوت شود آن را با حسنات خود تدارك مى‌نمايند. بنا بر اين، مقصود بالاصاله همان سه جمله اول است كه مربوط به عمل صالح است، و جمله چهارمى كه راجع به تدارك و تلافى خللى است كه احيانا در عمل پديد مى‌آيد، مقصود به تبع است نه بالاصاله.

حال كه اين نكته روشن گرديد مى‌گوئيم: ممكن بود در اين چهار جمله نيز به لفظ مضارع تعبير مى‌كرد و مى‌فرمود: و الذين يصبرون ابتغاء وجه ربهم ، و يقيمون الصلاة ، و ينفقون مما رزقناهم سرا و علانية و يدرءون بالحسنة السيئة و ليكن ديگر آن نكته اصالت و تبعيت را نمى‌رساند.

لذا براى اينكه بفهماند اولوا الالباب در مقام عمل مستمر در صبرند و جميع انحاء صبر را دارا هستند فرمود(الَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ) آن گاه براى اينكه دوام مراقبت ايشان را در مقام عمل برساند فرمود:(وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ) تا برساند ايشان آن قدر مراقب اعمال خود هستند كه اگر احيانا خللى در صبرشان و يا نمازشان و يا انفاقاتشان واقع شود فورا آن را جبران و تلافى مى‌كنند.

و اين عنايت از نظرى شبيه به عنايتى است كه در آيه‌(إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ ...) به كار رفته، زيرا در اين آيه نيز اول در دو جا قالوا و استقاموا را ماضى و دنبال آن تنزل را مضارع آورده، تا بفهماند نزول ملائكه فرع بر گفتن‌(رَبُّنَا اللَّهُ) و استقامت است نه اينكه خواسته باشد استمرار نزول ملائكه را افاده كند.

[معناى اينكه اولوا الألباب و پذيرندگان حق را عقبى الدار و عهد شكنان و مفسدان را سوء الدار است‌]

و معناى‌(عُقْبَى الدَّارِ) سرانجام محمود و پسنديده است، چون عاقبت حقيقى همين است.

آرى، هيچ چيز در عالم بر حسب آن فطرت و جبلتى كه خداى تعالى بر آن فطرتش آفريده جز به عاقبتى كه مناسب خودش و مايه سعادتش باشد منتهى نمى‌گردد، و عاقبت بد در حقيقت بطلان عاقبت است، و معنايش اين است كه فلان كس و يا فلان چيز بخاطر خللى كه در آن بوده بى‌عاقبت شده، در حالى كه خدايش خلق كرده بود براى رسيدن به عاقبت. و اگر عاقبت بد را عاقبت مى‌گويند، از باب توسع و مجاز است، و گرنه عاقبت بد در واقع بى‌عاقبتى است.

و بهمين جهت در آيه شريفه مطلق ذكر شده و فرموده ايشان را است سرانجام . و اگر سرانجام دو قسم بود، يكى نيك و يكى بد، بايد مى‌فرمود: ايشان را است سرانجام نيك. پس معلوم مى‌شود سرانجام همان سرانجام محمود است، و لذا در آياتى كه متقابل اين آيات است، و متعرض حال كفار است هيچ وقت نمى‌فرمايد:(لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ) بلكه مى‌فرمايد:(لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ). و از همين جا بدست مى‌آيد

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 473
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست