responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 420

نيست، پس اگر او عالم به غيب و شهادت است براى اين است كه او كبير و متعال است.

(سَواءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَ سارِبٌ بِالنَّهارِ).

كلمه سرب - به فتحه سين و را-، و همچنين كلمه سرب به معناى در سرازيرى رفتن، روان شدن اشك، و نيز رفتن در هر راه مى‌باشد، گفته مى‌شود: سرب- سربا و سروبا بر وزن مر- مرا و مرورا اينچنين در مفردات آمده،[1] و بنا به گفته صاحب مفردات، سارب كه كلمه مورد بحث است به معناى رونده در راه است، كه رفتن خود را علنى كند و پنهان ندارد.

اين آيه نسبت به آيه قبل به منزله نتيجه است، و معناى مجموع آن دو چنين است كه:

وقتى خداى سبحان عالم به غيب و شهادت است و علمش نسبت به آن دو على السويه است، پس براى او باز على السويه است كه شما گفتار خود را آهسته بگوئيد و يا بلند بگوييد چون خداى سبحان هر دو قسم را مى‌داند و گفتار هر دو را مى‌شنود بدون اينكه گفتار آن كس كه آهسته سخن مى‌گويد برايش مخفى بماند، و نيز براى او على السويه است راه رفتن آن كس كه در شب راه مى‌پيمايد و از تاريكى شب استمداد مى‌كند تا ناظران پى بكارش نبرند، و آن كس كه در روز روشن و علنى راه مى‌رود و خود را پنهان نمى‌كند، خداوند راه رفتن هر دو را مى‌داند، نه اينكه از راه روى شبروان بى‌خبر بماند.

[مراد از اينكه انسان پى گيرندگانى (نگهبانانى) دارد كه او را از امر خداوند حفظ مى‌كنند(لَهُ مُعَقِّباتٌ ...)]

(لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ...).

از ظاهر سياق برمى‌آيد كه ضميرهاى چهارگانه له ، يديه ، خلفه و يحفظونه همه به يك مرجع برمى‌گردند، ولى سخن در اين است كه آن مرجع چيست؟ هر چه باشد بايد قبل از اين ضمائر قرار داشته باشد، و قبل از اين ضمائر كلمه‌اى كه شايستگى و تناسب مرجعيت هر چهار ضمير را داشته باشد نيست بجز كلمه موصول من ، كه در آيه قبل در جمله‌(مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ ...)، قرار داشت، و آن همان انسان است كه خداوند در جميع احوالش از او با خبر است، و همين انسان كه معقباتى در پيش رو و پشت سر دارد.

و تعقيب هر چيز به معناى آمدن و يا آوردن بعد از آنست، و با اين حال چنين به نظر مى‌رسد كه معقبات از پيش رو ، معنا نداشته باشد، چون گفتيم معناى معقب، چيزيست كه از دنبال و پشت سر انسان بيايد، پس ناگزير بايد آدمى را چنين تصور كرد كه در راهى مى‌رود و معقبات، دورش مى‌چرخند، و اتفاقا خداوند از اين راه هم خبر داده و فرموده:( يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ‌)


[1] مفردات راغب، ماده سرب .

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 420
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست