نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 399
كاشف از اين است كه
اين نظام بستگى به تدبير واحد عقلى دارد كه در نهايت اتقان و محكمى است، و اين خود
دلالت مىكند بر اينكه رب واحدى دارد كه در ربوبيتش شريك نداشته، عالمى است كه
دچار جهل نمىگردد، قادرى است كه در قدرتش مقهور كسى نمىشود، و نسبت به تمامى
موجودات و مخصوصا انسان عنايت و توجه دارد و او را بسوى سعادت جاودانهاش سوق
مىدهد.
راغب در
مفردات مىگويد: كلمه صنو به معناى شاخه و جوانهايست كه از بيخ تنه
درخت روئيده باشد مثلا گفته مىشود: هما صنوا نخلة- اين دو، دو شاخه از يك
درخت خرما است كه از ريشه آن جوانه زده ، و فلان صنو ابيه- فلانى شاخه
و جوانه پدر خويش است و تثنيه صنو، صنوان، و جمع آن صنوان است، هم چنان كه
در قرآن كريم هم آمده:(صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ)[1]. و نيز در باره
كلمه اكل گفته: اين كلمه به معناى چيز خوردنى است، كه هم با ضمه كاف و
هم با سكون آن خوانده مىشود، خداى تعالى فرمود:(أُكُلُها
دائِمٌ) و اكلة براى مره است به معناى يك بار خوردن و
اكله بر وزن لقمه است[2].
[وجود
اختلاف، تنوع، و تمايز در خلقت مستند به اختلاف اراده مسبب الاسباب عز و جل است]
و معناى آيه
اين است كه: دليل اينكه گفتيم نظام جارى در عالم قائم به تدبير مدبرى است كه خود
جزء عالم نيست، و همه اشياء بالطبع در برابرش خاضعند، و بر وفق مشيت او و آن طور
كه او بخواهد سير مىكنند، اين است كه در زمين قطعههايى هست نزديك بهم و همسايه
هم كه خاكش از نظر طبع شبيه بهم است و در آنها باغهاى انگور مىرويد كه خود از
ميوههايى است كه از نظر شكل و رنگ و طعم و درشتى و ريزى و لطافت و خوبى بسيار با
هم مختلفند، و همچنين حاصلهايى مىرويد كه جنس و صنف آنها مختلف است، گندم و جو
اين محل با گندم وجوه محل ديگر مختلف است. و نيز خرما مىرويد كه بعضيها مثل همند،
و از يك ريشه جوانه مىزنند، و بعضى مثل هم نيستند، با اينكه زمين يكى است و همه
از يك آب مشروب مىشوند، و ما بعضى را بر بعضى بخاطر مزيت مطلوبى كه در صفات آنست
برترى داديم.
حال اگر كسى
بگويد: اين اختلافات مربوط به طبيعتى است كه هر كدام براى خود دارند، و يا بخاطر
عوامل خارجى است كه در آنها اثر مىكند، و به هر يك شكل و رنگ