نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 394
وصف عمد است، و
مراد اين است كه آنها را بدون پايهاى كه ديدنى باشد بلند كرده است، و اما اينكه
بعضىها[1] گفتهاند
جمله(تَرَوْنَها) جملهايست مستانفه و نو كه غرض آن دفع دخلى است
كه ممكن است از شنيدن(رَفَعَ
السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ) به ذهن
شنونده بيايد و بپرسد به چه دليل بىستون است؟ در جواب گفته شد:
ترونها يعنى مىبيند كه ستون ندارد، وجه بعيدى است.
مگر اينكه
مراد از سماوات را مجموع جهت بالاى زمين با همه اجرام، از نجوم و كواكب و هواى
متراكم بالاى زمين و ابرها بدانيم، زيرا مجموع اينها بدون پايه ايستاده و براى
انسان هم مشهود است.
(ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ)- گفتار در
معناى عرش و معناى استواء و تسخير در سوره اعراف آيه 54 گذشت.
(كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى)- در معناى اين جمله گفتهاند: يعنى هر
يك از آن دو تا اجلى معين جريان دارند، كه وقتى آن اجل سررسيد مىايستند، اما ممكن
است، بلكه رجحان هم دارد كه بگوييم: ضميرى كه حذف شده ضمير جمع است كه به همه
آسمانها و شمس و قمر بر مىگردد، زيرا حكم جريان و سير، حكمى است عمومى كه همه اين
اجسام محكوم به آن هستند.
و ما در
تفسير سوره انعام، آيه 1 گفتارى در معناى اجل مسمى گذرانديم بدانجا مراجعه شود.
[معناى
تدبير و مراد از تدبير امر عالم(يُدَبِّرُ الْأَمْرَ)]
(يُدَبِّرُ الْأَمْرَ) تدبير به معناى اين است كه چيزى
را دنبال چيزى بياورى، و مقصود از آن اين است كه اشياى متعدد و مختلف را طورى
تنظيم كنى و ترتيب دهى كه هر كدام در جاى خاص خود قرار بگيرد، بطورى كه به محض
تنظيم، آن غرضى كه از هر كدام آنها دارى و فائدهاى كه هر كدام دارد حاصل گردد و
به خاطر متلاشى شدن اصل، و فساد اجزاء، و تزاحم آنها با يكديگر غرض مختل نشود.
وقتى
مىگويند: دبر امر البيت معنايش اين است كه امور خانه و تصرفاتى را كه
مربوط به آنست منظم نمود، بطورى كه وضع آن رو به صلاح گذاشت و اهل آن از فوايد
مطلوب آن برخوردار شدند.
تدبير امر
عالم هم بهمين معنا است كه اجزاى آن را به بهترين و محكمترين نظم منظم