نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 320
گفتهاند: اصلا معناى
اين دو كلمه يكى است، و اگر در اين روايت و جاهاى ديگر بهم عطف شدهاند صرفا بخاطر
اختلاف لفظ است، نه اختلاف معنى، مانند قول شاعر كه معناى دورى را دو بار در شعرش
به دو لفظ آورده و مىگويد: متى أدن منه ينا عنه و يبعد- هر وقت نزديكش
مىشوم، از او دور مىشود و دور مىشود .
بعضى هم
گفتهاند: اين دو واژه هر يك معناى بخصوصى دارند، تجسس به معناى تعقيب و جستجو
كردن عيب مردم است، و تحسس به معناى گوش دادن به گفتگوى مردم است، و از ابن عباس
فرق ميان اين دو كلمه را پرسيدند گفت: زياد از هم دور نيستند جز آنكه تحسس در خير
گفته مىشود، و تجسس در شر.[1]
[معناى
روح و بيان اينكه ياس از روح و رحمت الهى گناه كبيره به معناى كفر و عدم
اعتقاد به احاطه و سعه رحمت خداوند است]
و كلمه
روح - به فتح راء و سكون واو- به معناى نفس و يا نفس خوش است، هر جا استعمال
شود كنايه است از راحتى، كه ضد تعب و خستگى است، و وجه اين كنايه اين است كه شدت و
بيچارگى و بسته شدن راه نجات در نظر انسان نوعى اختناق و خفگى تصور مىشود، هم
چنان كه مقابل آن يعنى نجات يافتن به فراخناى فرج و پيروزى و عافيت، نوعى تنفس و
راحتى به نظر مىرسد، و لذا مىگويند خداوند يفرج الهم و ينفس الكرب- اندوه
را به فرج، و گرفتارى را به نفس راحت مبدل مىسازد ، پس روحى كه منسوب به
خداست همان فرج بعد از شدتى است كه به اذن خدا و مشيت او صورت مىگيرد.
و بر هر كس
كه ايمان به خدا دارد لازم و حتمى است به اين معنا معتقد شود كه خدا هر چه بخواهد
انجام مىدهد و بهر چه اراده كند حكم مينمايد، و هيچ قاهرى نيست كه بر مشيت او
فائق آيد و يا حكم او را بعقب اندازد، و هيچ صاحب ايمانى نمىتواند و نبايد از روح
خدا مايوس و از رحمتش نااميد شود زيرا ياس از روح خدا و نوميدى از رحمتش در حقيقت
محدود كردن قدرت او، در معنا كفر به احاطه و سعه رحمت اوست، هم چنان كه در آنجا كه
گفتار يعقوب (ع) را حكايت مىكند مىفرمايد:(إِنَّهُ
لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ).
و در آنجا كه
كلام ابراهيم (ع) را حكايت مىكند از قول او مىفرمايد:(وَ مَنْ
يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ)[2] و همچنين در اخبار
وارده، از گناهان كبيره و مهلكه شمرده شده است.