responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 303

مفسران اعتنا كرد كه در معنى‌(إِنِّي أَنَا أَخُوكَ) گفته‌اند: معنى‌اش آنست كه من بجاى برادر كشته شده تو، و استدلال كرده‌اند به اينكه بنيامين قبلا به يوسف گفته بود كه من برادرى داشتم از مادرم كه او را از دست دادم، بنا بر اين، يوسف نخواسته است با اين كلام خود را معرفى كند، بلكه خواسته است بمنظور تسلى خاطر وى بگويد من بجاى برادر از دست رفته تو هستم.

اين وجه صحيح نيست، زيرا با وجوه تاكيدى كه در جمله‌(إِنِّي أَنَا أَخُوكَ) بكار رفته منافات دارد، چون غرض از بكار بردن اين تاكيدات اين بوده كه بنيامين يقين كند كه عزيز مصر همان برادر او يوسف است، علاوه بر اين با جمله بعدى‌(أَنَا يُوسُفُ وَ هذا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا) نيز منافات دارد، زيرا مخفى نيست كه اين بيان وقتى مناسب است كه بنيامين، يوسف را مى‌شناخته كه برادر اوست، و به وجود او افتخار مى‌كرده است.

(فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ جَعَلَ السِّقايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ).

كلمه سقايه به معنى ظرفى است كه با آن آب مى‌آشامند، و كلمه رحل چيزى است كه براى سوار شدن به روى شتر مى‌افكنند، و كلمه عير به معنى قومى است كه با ايشان بار و بنه كاروانيان باشد، و اين كلمه مانند كاروان در فارسى شامل مردان كاروانى و شتران باردار مى‌شود، هر چند كه در پاره‌اى از اوقات در يك يك آنها نيز استعمال مى‌شود[1].

معنى آيه روشن است، و خلاصه‌اش بيان حيله‌ايست كه يوسف (ع) بكار برد، و بدان وسيله برادر مادرى خود را نزد خود نگهداشت، و اين بازداشتن برادر را مقدمه معرفى خود قرار داد، تا در روزى كه مى‌خواهد خود را معرفى كند برادرش نيز مانند خودش متنعم به نعمت پروردگار و مكرم به كرامت او بوده باشد.

[توضيح در مورد جمله:(أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ) و اينكه اين جمله افتراء مذموم و محرمى كه يوسف 7 به برادران زده باشد نيست‌]

(ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ)- خطابى كه در اين جمله است متوجه برادران يوسف است كه برادر مادريش هم در ميان آنان است، و هيچ مانعى ندارد كه گوينده خطابى را كه در حقيقت متوجه به بعضى از افراد يك جماعت است به همه آن جماعت متوجه سازد، البته اين در صورتى است كه افراد آن جماعت در امر مورد خطاب از يكديگر متمايز نباشند، و در قرآن كريم از اين قبيل خطابها بسيار است.

و اين عملى كه در آيه، سرقت ناميده شده كه همان وجود سقايت در بار و بنه برادر پدرى و مادرى يوسف باشد امرى بود كه تنها قائم به او بود، نه به همه جماعت، و ليكن چون‌


[1] به نقل از مفردات راغب، ماده‌هاى- سقى، رحل و عير .

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 303
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست