در مجمع
البيان گفته: كلمه امن به معناى اطمينان قلب نسبت به سلامت است، گفته
مىشود: امنه يامنه امنا [1]. و بنا
بگفته وى معناى جمله:(هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ ...)، اين مىشود
كه آيا در باره اين فرزندم به شما اطمينان كنم همانطور كه در باره برادرش اطمينان
كردم و در نتيجه، شد آنچه كه نبايد مىشد؟
و حاصلش
اينست كه شما از من توقع داريد كه به گفتارتان اعتماد كنم و دلم را در باره شما
گرم و مطمئن كنم، هم چنان كه قبل از اين در خصوص برادرش يوسف به شما اعتماد كردم،
و به وعدهاى كه امروز مىدهيد ما او را حفظ مىكنيم دل ببندم، همانطور كه به عين
اين وعده كه در باره يوسف داديد دل بستم، و حال آنكه من آن روز عينا مانند امروز
شما را بر آن فرزندم امين شمردم ولى شما در حفظ او كارى برايم صورت نداديد، كه سهل
است، بلكه پيراهن او را كه آغشته به خون بود برايم آورديد، و گفتيد كه گرگ او را
دريد.
امروز هم اگر
در باره برادرش به شما اعتماد كنم به كسانى اعتماد كردهام كه اعتماد و اطمينان به
آنان سودى نمىبخشد، و نمىتوانند نسبت به امانتى كه به ايشان سپرده مىشود رعايت
امانت را نموده آن را حفظ كنند.
[مراد
يعقوب 7 از جمله:(فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ
أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ)]
و اينكه
فرمود:(فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ
الرَّاحِمِينَ) تفريع است بر كلام سابقش كه گفته بود:(هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ ...)، كه استنتاج را آماده مىكند و مىفهماند كه
وقتى اطمينان به شما در خصوص اين پسر، لغو و بيهوده است و هيچ اثر و خاصيتى ندارد،
پس بهترين اطمينان و اتكال، تنها آن اطمينان و توكلى است كه به خداى سبحان و به
حفظ او باشد، و خلاصه وقتى امر مردد باشد ميان توكل به خدا و تفويض به او، و ميان
اطمينان و اعتماد به غير او، وثوق به خداى تعالى بهتر و بلكه متعين است.
و جمله(وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ) به منزله تعليل براى جمله(فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً) است، و معنايش اين است كه غير خداى تعالى چه
بسا در امرى مورد اطمينان قرار بگيرد، و يا در امانتى امين پنداشته شود، ولى او
كمترين رحمى به صاحب پندار نكرده امانتش را ضايع مىكند، بخلاف خداى سبحان كه او
ارحم الراحمين است، و در جايى كه بايد رحم كند از رحمتش دريغ نمىدارد، او بر عاجز
و ضعيفى كه امر خود را به او واگذار نموده و بر او توكل جسته ترحم مىكند، و