responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 262

خلاصه هفت سال فراوانى بر شما روى مى‌آورد، و بعد از آن هفت سال گرانى متوجه شما مى‌شود كه همه ذخيره‌هاى شما را مى‌خورد، آن وقت ايشان پرسيده باشند راه نجات از اين پيشامد خطرناك چيست در جواب گفته باشد: هفت سال كشت و زرع كنيد، و آنچه درو مى‌كنيد نكوبيده ذخيره سازيد ... بلكه اساس كلام خود را از ابتدا نشان دادن راه نجات قرار داد، و فهماند اينكه مى‌گويم هفت سال كشت و زرع كنيد براى نجات از پيشامدى است كه در جلو داريد، و آن گرانى و قحطى است، و اين خود روشن است و احتياجى به توضيح ندارد، و همين خود دليل بر اين است كه خوابى هم كه پادشاه ديده بود تجسم روشى است كه بايد در نجات دادن مردم اتخاذ كند، و اشاره است به وظيفه‌اى كه در قبال مسئوليت اداره امور رعيت دارد، و آن اين است كه هفت گاو را چاق كند، تا آذوقه هفت گاو لاغر كه بزودى بر ايشان حمله مى‌كنند تامين شود، و هفت سنبله سبز را بعد از آن كه خشك شد بهمان حالت و بدون كوبيدن و از سنبله جدا كردن حفظ كنند.

پس گويا روح پادشاه وظيفه آينده خود را در قبال خشمى كه زمين در پيش دارد در خواب مجسم ديده، خود سالهاى فراوانى و ارزاق آن را بصورت گاو و تكثير محصول آن را بصورت چاقى، و قحطى سالهاى بعد را بصورت لاغرى ديده، و تمام شدن ذخيره هفت سال اول در هفت سال دوم را به اين صورت ديده كه گاوهاى لاغر گاوهاى چاق را مى‌خورند، و وظيفه خود را كه بايد محصول سالهاى اول را در سنبله‌هاى خشك نگهدارى كند بصورت هفت سنبله خشك در مقابل هفت سنبله سبز مشاهده كرده است.

يوسف (ع) هم در تاويل خود اضافه بر اين چيزى نگفت، جز اينكه سه چيز را بر آن اضافه كرد كه بايد ديد از كجاى رؤياى شاه استفاده كرده است.

اول: جمله‌(إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تَأْكُلُونَ) است و اين جمله جزو تاويل نيست، و تنها مى‌خواهد بفهماند كه از آنچه بايد در سنبله ذخيره شود مى‌توانند بمقدار حاجت هر سال خود مصرف كنند.

دوم: جمله‌(إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تُحْصِنُونَ) است كه استثناء از ذخيره‌اى است كه در سالهاى قحطى مصرف مى‌كنند، و مى‌فهماند در آن سالها نبايد همه ذخيره را بخورند، بلكه مقدارى از آن را جهت بذر براى اولين سال كشت و زرع خود نگهدارند و هم اينكه اندوخته‌اى احتياطى باشد، و گويا يوسف (ع) اين قسمت را از جمله‌(يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ) گرفته، چون كه اگر بنا بود در هفت سال دوم همه ذخيره هفت سال اول را بخورند بايد مى‌فرمود: اكلهن سبع عجاف يعنى ديدم كه هفت گاو لاغر آنها را خوردند، نه اينكه مى‌خورند، يوسف (ع)

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 262
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست