responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 252

اكنون تو نزد ما صاحب اختيار و امينى (54).

گفت خزينه‌هاى اين سرزمين را به من بسپار كه من نگهدار و دانايم (55).

بدينسان يوسف را در آن سرزمين تمكن داديم كه در آن هر كجا كه مى‌خواست مقام مى‌گرفت، ما رحمت خويش را به هر كه بخواهيم مى‌رسانيم، و پاداش نيكوكاران را تباه نمى‌كنيم (56).

و پاداش آخرت براى كسانى كه ايمان آورده و پرهيزگارى كرده‌اند بهتر است (57).

بيان آيات‌

اين آيات داستان خارج شدن يوسف (ع) از زندان و رسيدنش به مقام عزيزى مصر و اسبابى را كه در اين سرنوشت دخالت داشت بيان مى‌كند، و در آن آمده كه پادشاه مصر براى بار دوم تهمتى را كه به وى زده بودند رسيدگى نموده و برائت و پاكى او را معلوم مى‌سازد.

[توضيح مفردات و جملات آيه كريمه:(وَ قالَ الْمَلِكُ ...) كه رؤياى پادشاه مصر را حكايت مى‌كند]

(وَ قالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرى‌ سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ ...) اين خوابى بوده كه پادشاه مصر ديده و به كرسى‌نشينان خود بازگو مى‌كند، به دليل اينكه فرموده:(يا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُءْيايَ) و اينكه فرمود:(إِنِّي أَرى‌) حكايت حال گذشته است، و احتمال هم دارد كه اين خواب را بطور مكرر ديده، هم چنان كه در خواب زندانيان كه داشت:(إِنِّي أَرانِي أَعْصِرُ خَمْراً) و(إِنِّي أَرانِي أَحْمِلُ ...)، اين احتمال را داديم.

كلمه سمان جمع سمينه- به معناى چاق- و كلمه عجاف جمع عجفاء- به معناى لاغر است- و در مجمع البيان گفته: صيغه فعلاء در هيچ ماده‌اى به صيغه فعال جمع بسته نمى‌شود مگر عجفاء كه به صيغه عجاف جمع بسته مى‌شود، و اين بر خلاف قاعده است، و قاعدتا مى‌بايستى در جمع آن گفته شود: عجف - با ضمه عين و سكون جيم- مانند حمراء و خضراء و بيضاء كه در جمعشان گفته مى‌شود حمر و خضر و بيض.[1] ديگران گفته‌اند: اين از قبيل اتباع‌[2] است، و گرنه جمع قياسى عجفاء همان عجف است.[3]


[1] مجمع البيان، ج 5، ص 237، ط تهران.

[2] اتباع آنست كه دو كلمه كه از نظر وزن و يا اعراب مثل هم نيستند بخاطر اينكه پهلوى هم يا در برابر هم قرار گرفته‌اند به يك وزن و يا به يك اعراب خوانده شوند مانند رجس و نجس و نيز مانند(وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْ‌ءٍ حَيٍّ) بنا به قولى كه قاعدتا مى‌بايستى اولى را نجس و دومى را حيا بخوانيم ولى به خاطر رعايت اتباع چنين مى‌خوانيم.

[3] الكشاف، ج 2، ص 473.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 252
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست