responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 227

اين است كه انبياء معصومند؟ فرمود: آرى. عرض كرد: پس چه مى‌فرمايى در معناى اين كلام خدا كه در باره يوسف فرموده:(وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها)؟ حضرت فرمود: اما اين كلام خدا معنايش اين است كه زليخا قصد يوسف را كرد (تا با او درآميزد) و يوسف قصد وى را كرد تا در صورتى كه مجبورش نمايد به قتلش برساند، زيرا از پيشنهاد زليخا بسيار ناراحت شده بود، خداوند هم گرفتارى كشتن زليخا را از او بگردانيد، و هم زناى با وى را، و به همين جهت است كه در قرآن مى‌فرمايد:(كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ) چون مقصود از سوء كشتن زليخا و مقصود از فحشاء زناى با او است.[1] و در الدر المنثور است كه ابو نعيم در كتاب حليه از على بن ابى طالب (ع) روايت كرده كه در تفسير آيه‌(وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها) فرموده: زليخا به يوسف طمع كرد، و يوسف هم به وى طمع كرد. و از طمع او يكى اين بود كه تصميم گرفت بند زير جامه را باز كند، در همين موقع زليخا برخاست و بتى را كه در گوشه منزلش بود و با در و ياقوت آرايش شده بود با پارچه سفيدى پوشاند تا بين بت و خودش حائلى باشد. يوسف گفت: چكار مى‌كنى.

گفت شرم دارم كه مرا در اين حال ببيند. يوسف گفت: تو از يك بتى كه نه مى‌خورد و نه مى‌آشامد شرم مى‌كنى و من از خداى خودم كه شاهد و ناظر عمل هر كس است شرم نداشته باشم؟ آن گاه گفت: ابدا به آرزوى خودت از من نخواهى رسيد. و اين بود آن برهانى كه ديد.[2] مؤلف: اين روايت از جعليات است، و چگونه ممكن است على بن ابى طالب (ع) چنين فرمايشى كرده باشد؟ با اينكه كلمات او و ساير ائمه اهل بيت (ع) پر است از مساله عصمت انبياء و مذهب اين امامان در اين باره معروف است.

علاوه بر اين، پوشاندن بت از طرف زليخا و انتقال يوسف به مطلبى كه عمل زليخا يادآوريش كرد برهانى نيست كه خداوند آن را رؤيت برهان بنامد، و هر چند كه اين مضمون در رواياتى از طرق اهل بيت (ع) نيز آمده، و ليكن آنها هم به خاطر اينكه اخبارى آحاد هستند قابل اعتماد نيستند، مگر اينكه بگوييم زليخا برخاسته و روى بتى كه در آن اطاق بوده پوشانيده، و اين عمل باعث شده كه يوسف آيت توحيد را مشاهده كرده باشد آن چنان كه پرده‌ها از ميان او و ساحت كبرياى خداوند برداشته و وى برهانى ديده باشد كه با ديدن آن از هر سوء و فحشايى مصون شده است. هم چنان كه قبلا هم همين طور بود و به همين جهت خداوند در باره‌اش‌


[1] عيون اخبار الرضا، ط تهران، ج 1، ص 153 و 154.

[2] الدر المنثور، ج 4، ص 13.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 227
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست