نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 198
داشته باشد و چه بسا
در اين لحظه با سرعت هر چه تمامتر خود را به سوى همان خطرى كه از آن مبهوت شده بود
پرتاب نمايد، مثلا با پاى خود به دهان شير برود، و چه بسا بر عكس، حركت را فراموش
كند، و مانند جمادات كه حركتى ندارند بدون حركت بايستد، و چه بسا كارى كند كه قصد
آن را ندارد. و نظاير اين حوادث در صحنه عشق و محبت بسيار و حكايات عشاق روزگار كه
سرانجامشان به چه جنونى انجاميده معروف است.
و همين معنا
فرق ميان زليخا و ساير زنان اشرافى مصر بود، چون مستغرق بودن زليخا در محبت يوسف
به تدريج صورت گرفت، به خلاف زنان اشرافى مصر كه در مجلس زليخا بطور ناگهانى به
يوسف برخوردند، و در نتيجه پردهاى از جمال يوسف بر روى دلهايشان افكنده شد و از
شدت محبت عقلهايشان پريد و افكار و مشاعرشان را به كلى مختل ساخت، در نتيجه ميوه را
از ياد برده به جاى آن دستهاى خود را قطع كردند، و نتوانستند كنترل خود را حفظ
نمايند و نتوانستند از برون افتادن آنچه كه از محبت يوسف در دل يافتند خوددارى
كنند، و بىاختيار گفتند:(حاشَ لِلَّهِ ما هذا بَشَراً إِنْ
هذا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ).
با اينكه
مجلس در خانه عزيز و در دربار سلطنتى او منعقد شده بود، و در چنين مجلسى جا نداشت
كه ميهمانان اينطور گستاخى كنند، بلكه جا داشت نهايت درجه ادب و وقار را رعايت
نمايند، و نيز لازم بود حرمت زليخا، عزيزه مصر را رعايت نموده حشمت موقعيت او را
نگهدارند. علاوه، خود از اشراف و زنانى جوان و صاحب جمال و صاحب شوهر بودند، چنين
زنانى پردهنشين نمىبايست اين چنين نسبت به يك مرد اجنبى اظهار عشق و محبت كنند.
همه اينها جهاتى بود كه مىبايست مانع گستاخى آنان شود. و مگر همين زنان نبودند كه
دنبال سر زليخا ملامتها نموده او را به باد مذمت مىگرفتند، با اينكه زليخا سالها
با چنين جوان زيبايى همنشين بود، آن وقت چطور گفتههاى خود را فراموش نموده با يك
بار ديدن يوسف به اين حالت افتادند.
از اينهم كه
بگذريم جا داشت از يكديگر رودربايستى كنند، و از عاقبت فضيحت بارى كه زليخا بدان
مبتلا شده بود پرهيز نمايند. علاوه بر همه اينها، آخر خود يوسف در آن مجلس حضور
داشت، و رفتار و گفتار آنان را مىديد، از او چطور شرم نكردند؟
جواب همه
اينها يك كلمه است و آن اين است كه ديدن ناگهانى يوسف و مشاهده آن جمال بىنظير،
خط بطلان بر همه اين حرفها كشيد، و آنچه كه قبلا با خود رشته بودند (كه در مجلس
چنين و چنان رعايت ادب كنيم) همه را پنبه كرد، و مجلس ادب و احترام را به يك مجلس
عيش مبدل ساخت، كه هر كه هر چه در دل دارد با همنشينان در ميان گذاشته و از اينكه
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 198