responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 161

فلان شخص را از رأيش برگردانيد و در دومى او مراوده كرد با من و در سومى او با غلامش مراوده مى‌كند يعنى او را از رأيش برمى‌گرداند. و در دو جمله‌(وَ لَقَدْ راوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ) و جمله‌(سَنُراوِدُ عَنْهُ أَباهُ) نيز به اين معنا است.[1] و در مجمع البيان گفته: مراوده به معناى مطالبه چيزى است به رفق و مدارا و نرمى تا كارى كه در نظر است به آن چيز انجام يابد، و از همين باب است كه به ميله سرمه مى‌گويند مرود زيرا با آن سرمه مى‌كشند، ولى در مطالبه قرض نمى‌گويند راوده . و اصل اين كلمه از ماده راد، يرود به معناى طلب چراگاه است، و در مثل آمده كه: الرائد لا يكذب اهله كسى كه در جستجوى چراگاه است به اهل خود دروغ نمى‌گويد. و غلقت از تغليق است كه به معناى بستن درب است آن چنان كه ديگر نتوان باز كرد، زيرا ثلاثى مجرد آن به معناى صرف بستن است، و تشديد باب تفعيل مبالغه در بستن است كه يا كثرت آن را مى‌رساند، و يا محكمى را.[2] كلمه‌(هَيْتَ لَكَ) اسم فعل و به معناى بيا است. و(مَعاذَ اللَّهِ) به معناى پناه مى‌برم به خدا مى‌باشد، بنا بر اين، كلمه مذكور مفعول مطلق اعوذ باللَّه است كه قائم مقام فعل است.

اين آيه شريفه در عين كوتاهى و اختصار، اجمال داستان مراوده را در خود گنجانده، و اگر در قيودى كه در آن بكار رفته و در سياقى كه آيه در آن قرار گرفته و در ساير گوشه‌هاى اين داستان كه در اين سوره آمده دقت شود تفصيل مراوده نيز استفاده مى‌شود.

يوسف [احساسات يوسف 7 در كاخ عزيز مصر]

اينك يوسف كودكى است كه دست تقدير كارش را به خانه عزيز مصر كشانده و اين خانواده به اين طفل صغير جز به اين مقدار آشنايى ندارند كه برده‌اى است از خارج مصر، و شايد تا كنون هم اسم او را نپرسيده باشند، و اگر هم پرسيده باشند يا خودش گفته است (اسمم يوسف است) و يا ديگران. و از لهجه‌اش اين معنا نيز به دست آمده كه اصلا عبرانى است، ولى اهل كجاست و از چه دودمانى است معلوم نشده.

چون معمول و معهود نبوده كه بردگان، خانه و دودمانى معلوم داشته باشند، يوسف هم‌


[1] مفردات راغب، ماده رود .

[2] مجمع البيان، ج 5، ص 222 و 223.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 161
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست