responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 132

انكار نكرده كه من از شما ايمن نيستم. بلكه وضع درونى خود را در حال غيبت يوسف بر ايشان بيان كرده، و با تاكيدى كه در كلام خود به كار برده فرموده: يقينا و مسلما از اينكه او را ببريد اندوهگين مى‌شوم و از مانع پذيرفتن اين پيشنهاد چنين پرده برداشته كه آن مانع، نفس خود من است، و نكته لطيفى را كه در اين جواب بكار برده، اين است كه هم رعايت تلطف نسبت به ايشان را كرده و هم لجاجت و كينه ايشان را تهييج نكرده است.

و آن گاه چنين اعتذار جسته كه من از اين مى‌ترسم كه در حالى كه شما از او غافليد گرگ او را بخورد، و اين عذر هم عذر موجهى است، زيرا بيابانهايى كه چراگاه مواشى و رمه‌ها است طبعا از گرگها و ساير درندگان خالى نمى‌باشد، و معمولا در گوشه و كنارش كمين مى‌گيرند تا در فرصت مناسب پريده و گوسفندى را شكار كنند، غفلت ايشان هم امرى طبيعى و ممكن است. پس ممكن است در حالى كه ايشان به كار خود سرگرم هستند گرگى از كمينگاه خود بيرون پريده و او را بدرد.

(قالُوا لَئِنْ أَكَلَهُ الذِّئْبُ وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذاً لَخاسِرُونَ) در اينجا در برابر پدر تجاهل كردند، و كانه خواستند بگويند نفهميدند كه مقصود پدر چه بوده، و جز اين نفهميده‌اند كه پدر ايشان را امين مى‌داند و ليكن مى‌ترسد كه در موقع سرگرمى آنها گرگ يوسفش را بدرد، و لذا در جواب كلام پدر بطور انكار و تعجب و بطورى كه دل پدر راضى شود گفتند: ما جمعيتى نيرومند و كمك كار يكديگريم. و به خدا قسم خوردند كه اگر با اين حال گرگ او را پاره كند او مى‌تواند به زيانكاريشان حكم نمايد، و هرگز زيانكار نيستند.

و اين سوگند كه از لام لئن استفاده مى‌شود نيز براى دلخوش كردن پدر و به اين منظور بود كه اندوه را از دل او بيرون كنند تا مانع از بردن يوسف نشود، و اينگونه قسمها در كلام معمول و شايع است.

در اين كلام يك وعده ضمنى هم نهفته و آن اينست كه ما قول مى‌دهيم از او غفلت نورزيم. ليكن بيشتر از يك روز از اين قولشان نگذشت كه خود را در آنچه كه قسم خورده و وعده داده بودند تكذيب كرده، گفتند:(يا أَبانا إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ ...)

[نكته‌اى كه در آيه:(فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ ...) به كار رفته و بر عظمت حادثه دلالت دارد]

(فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَ أَجْمَعُوا أَنْ يَجْعَلُوهُ فِي غَيابَتِ الْجُبِّ) راغب در مفردات گفته: اجماع بر چيزى غالبا در چيزى گفته مى‌شود كه هم جمعيت بخواهد و هم فكر، مثلا خداى تعالى به مشركين فرموده: (فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَ شُرَكاءَكُمْ‌)- شركاى خود را جمع و جور و در امر خود فكر كنيد و همچنين گفته مى‌شود:

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 132
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست