responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 109

حوادث بعدى و نتيجه‌اى را كه بدان منتهى مى‌شود بخواند.

مؤيد اين معنا در خصوص حوادث عالم رؤيا، آن حكايتى است كه خداى تعالى از قول يعقوب در تاويل خواب يوسف كرده، و نيز آن تاويلى است كه يوسف از خواب خود و از خواب رفقاى زندانيش و از خواب عزيز مصر كرد، و در خصوص حوادث عالم بيدارى حكايتى است كه از يوسف در روزهاى زندانيش نقل كرده و فرموده:(قالَ لا يَأْتِيكُما طَعامٌ تُرْزَقانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُكُما بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُما ذلِكُما مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي)[1] و همچنين آنجا كه فرموده:

(فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَ أَجْمَعُوا أَنْ يَجْعَلُوهُ فِي غَيابَتِ الْجُبِّ وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هذا وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ)[2] و ان شاء اللَّه بيان آن به زودى از نظر خوانندگان خواهد گذشت.

[معناى نعمت ، ريشه، مشتقات و مورد استعمال آن‌]

(وَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ عَلى‌ آلِ يَعْقُوبَ)- راغب در مفردات خود گفته: نعمة - به كسر حرف اول و فتح دوم- به معناى حالت خوش است. و بنا النعمة به معناى بناى حالت و هياتى است كه انسان به خود مى‌گيرد، مانند جلسة: حال نشستن و يا ركبه: حالت سواره .

و اما نعمة - به فتح حرف اول و سكون دوم- به معناى تنعم است، و ساختمانش صيغه مره از فعل است، مانند ضربة كه به معناى يك بار زدن است و همچنين شتمة يك بار دشنام دادن و نعمت مر جنس را باشد يعنى شامل كم و زياد مى‌شود.

سپس اضافه مى‌كند: انعام به معناى رساندن احسان به غير است، و به كار نمى‌رود مگر در موردى كه آن شخص دريافت كننده انعام از جنس ناطقين (جن و انس و ملك) باشد، براى اينكه هيچوقت گفته نمى‌شود كه فلانى بر اسب خود انعام كرد، ولى گفته مى‌شود:

(أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ) و(وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ). و كلمه نعماء در مقابل ضراء به معناى شدايد است.

و نعيم به معناى نعمت بسيار است، و لذا خداوند بهشت را با اين كلمه توصيف كرده و فرموده:(فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ) و(جَنَّاتِ النَّعِيمِ)، و تنعم به معناى تناول چيزى است كه در آن نعمت و خوشى است، گفته مى‌شود: نعمه تنعيما فتنعم يعنى او را تنعيم كرد و متنعم شد، و زندگيش فراخ و گوارا گرديد. خداى تعالى هم فرموده:(فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ) و به‌


[1] پيش از آنكه غذايتان را بياورند و آن را بخوريد شما را از تعبير خوابتان آگاه مى‌كنم اين علمى است كه پروردگار من به من آموخته است. سوره يوسف، آيه 37.

[2] همين كه او را با خود بردند جمع شدند و او را در چاه انداختند به يوسف وحى كرديم كه آنها را به اين عمل ناپسندشان متوجه مى‌سازد و آنها شعور آن را ندارند كه بفهمند. سوره يوسف، آيه 15.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 109
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست