responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 107

كه مى‌خواهد جمع كند نيز در معنايش نهفته هست.

و بنا بر اين، اجتباء خداى سبحان بنده‌اى از بندگان خود را، به اين است كه بخواهد او را مشمول رحمت خود قرار داده به مزيد كرامت اختصاصش دهد، و به اين منظور او را از تفرق و پراكندگى در راههاى پراكنده شيطانى حفظ نموده به شاهراه صراط مستقيمش بيندازد، و اين هم وقتى صورت مى‌گيرد كه خود خداى سبحان متولى امور او شده او را خاص خود گرداند، بطورى كه ديگران از او بهره نداشته باشند، هم چنان كه در باره حضرت يوسف به همين معانى اشاره كرده و فرموده:(إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِينَ ...).

تاويل در جمله‌(وَ يُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ) آن پيشامدى را گويند كه بعد از ديدن خواب پيش آيد و خواب را تعبير كند، و آن حادثه‌اى است كه حقيقت آن در عالم خواب براى صاحب رؤيا مجسم شده در شكل و صورتى مناسب با مدارك و مشاعر وى خودنمايى مى‌كند، هم چنان كه سجده پدر و مادر و برادران يوسف در صورت يازده ستاره و ماه و خورشيد مجسم شده و در برابر وى سجده كردند.

ما در سابق در تفسير آيه‌(فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ)، در جلد سوم اين كتاب بحث مفصلى راجع به تاويل گذرانديم.

[وجه اينكه در جمله:(وَ يُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ) از رؤيا به حديث تعبير شده است و مراد از علم يوسف 7 به تاويل احاديث‌]

كلمه احاديث جمع حديث است، و بسيار مى‌شود كه اين كلمه را مى‌گويند و از آن رؤياها را اراده مى‌كنند، چون در حقيقت رؤيا هم حديث نفس است، زيرا در عالم خواب امور به صورتهايى در برابر نفس انسان مجسم مى‌شود، همانطور كه در بيدارى هر گوينده‌اى مطالب خود را براى گوش شنونده‌اش مجسم مى‌كند، پس رؤيا هم مانند بيدارى، حديث است.

پس اينكه بعضى‌[1] گفته‌اند اگر رؤيا را حديث ناميده‌اند به اين اعتبار است كه بعد از خواب آن را تعريف مى‌كنند صحيح نيست. و همچنين است اينكه گفته شده‌[2] كه چون خواب صادق حديث و گفتگوى ملائكه است، و در رؤياى كاذبه گفتگوى شيطان است .

زيرا بسيارى از رؤياها هست كه نه مستند به ملائكه است، و نه به شيطان، مانند رؤياهايى كه از حالت مزاجى شخص بيننده ناشى مى‌شود، مثل اينكه دچار تب و يا حرارت شده و در خواب مى‌بيند كه دارد در حمام استحمام مى‌كند و يا در هواى بسيار گرم در عالم خواب تشنه مى‌شود، و خواب مى‌بيند كه در استخر آب تنى مى‌كند، و يا دچار سرماى شديد شده خواب مى‌بيند كه برف و يا تگرگ مى‌آيد.


[1] ( 1 و 2) المنار، ج 12، ص 255.

[2] ( 1 و 2) المنار، ج 12، ص 255.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 107
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست