نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 73
سخن مرده آن سخنى است
كه چنين نباشد. و زنده بودن انسان عبارت است از اينكه در مجرايى قرار داشته باشد
كه فطرت، او را بسوى آن مجرى هدايت مىكند، مثل اينكه داراى عقلى سليم و نفسى زكيه
و مهذب باشد، و بهمين جهت است كه قرآن شريف دين را حيات بشر خوانده، چون قرآن دين
حق را كه همان اسلام است، عبارت مىداند از فطرت الهى.
[اينكه
خداوند زنده را از مرده و مرده را از زنده بيرون مىكند، يعنى چه؟]
حال كه اين
معنا روشن شد، واضح مىگردد كه خروج زنده از مرده و خروج مرده از زنده معنايش به
حسب اختلاف مراد از حيات و موت مختلف مىشود، تا ببينى منظور از حيات و موت چه
باشد. بنا بر دو نظريه اول كه در يكى منظور از حيات جان حيوانى، و در دومى جان
نباتى بود، منظور از بيرون آمدن زنده از مرده و مرده از زنده اين است كه حيوان- بر
حسب نظريه اول- و يا حيوان و نبات- بر حسب نظريه دوم- از غير خودش تكون مىيابد،
مثلا حيوان از نطفه و يا تخم پديد مىآيد، و گياه از دانه، چون هيچيك از اين دو
وجود بى نهايت ندارند، نه از طرف آينده و نه از طرف گذشته، هر حيوان و گياهى كه
زنده فرض شود از طرف گذشته به زمانى منتهى مىشود كه در آن زمان نبوده، و از سوى
آينده نيز به زمانى منتهى مىشود كه در آن ظرف زمان وجود نخواهد داشت، و هيچ راهى
به اثبات حيات ازلى آن نيست، پس خداى تعالى است كه هر موجود زنده را از موجود مرده
كه همان نطفه و دانه باشد بيرون مىآورد، و موجودات مردهاى چون فضولات و منى و
دانه را از موجود زنده خارج مىسازد.
اين بر حسب
دو نظريه اول و دوم بود، و اما بر حسب نظريه سوم (كه حاصلش اين بود كه حيات هر
چيزى عبارت از اين است كه آثار مطلوبش بر آن مترتب شود، و موت هر چيز به اين معنا
است كه آن چيز اثرى را كه بايد بروز دهد بروز ندهد) قهرا معناى خارج شدن حى از ميت
اين است كه از امورى كه در بابى از ابواب هيچ فائدهاى ندارند، فردى به كينونت و
تولد خارج شود كه در آن باب مفيد باشد، مثل خارج شدن انسان و حيوان و نبات زنده از
خاك مرده و بعكس، و باز مثل خارج شدن مؤمن از كافر و كافر از مؤمن.
و ظاهر آيه
كريمه با در نظر گرفتن زمينه گفتار و مقام مخاطبه در آن، اين است كه منظور از خارج
ساختن خدا زنده را از مرده و مرده را از زنده همين معناى اخير باشد، براى اينكه
آيه شريفه در اين صدد است كه عليه مشركين اقامه حجت كند، حجتى از همان راه كه خود
آنان در اتخاذ آلهه مختلف به آن حجت احتجاج مىكردند و آن حجت اين است كه عالم
مشهود و مادى مجموعهاى است از موجودات مختلف و گوناگون، موجوداتى آسمانى و زمينى،
كه موجودات زمينى آن عبارتند از انسان، حيوان، نبات، دريا، خشكى و امور بسيار زياد
ديگر و هر يك از اين موجودات براى خود نظامى دارد و قهرا در تحت تدبيرى وجود يافته
و بقاء مىيابد،
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 73