responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 68

مؤلف: اين معنا به چند طريق از طرق اهل سنت از رسول خدا 6 نقل شده و ما در تفسير آيه‌(رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ)[1] در جلد هشتم اين كتاب بيانى داشتيم كه اين حديث را توضيح مى‌دهد.

و در كافى به سند خود از ابى بصير از امام صادق (ع) روايت كرده كه در تفسير جمله‌(كَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً) فرمود: (سياهى، شدت و ضعف دارد) همانطور كه مى‌بينى در شب تاريك، داخل اطاق تاريكتر از فضاى بيرون است همچنين وجوه مشركين سياهيشان زياد مى‌باشد.[2] مؤلف: اين روايت را عياشى نيز از ابى بصير از آن جناب نقل كرده، و گويا امام (ع) خواسته است كه كلمه‌(قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ) را كه در آيه آمده تفسير كند.[3] و در الدر المنثور است كه ابو الشيخ از سدى روايت كرده كه در ذيل جمله‌(وَ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ) گفته: اين جمله را آيه‌(اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْكافِرِينَ لا مَوْلى‌ لَهُمْ) نسخ كرده‌[4] است.

مؤلف: اين سخن از سخيف‌ترين سخنان است، چون هر يك از دو آيه شريفه ناظر به يك جهت از معنا است، يكى ناظر به مولاى ظاهرى است، و ديگرى به مولاى باطنى (آن آيه كه مى‌فرمايد: كفار مولى ندارند، منظورش مولاى ظاهرى است كه در دنيا دل به آن بسته بودند، و هر سنگ و چوبى را مولى و شفيع خود مى‌پنداشتند، و اين آيه به معناى باطنى و حقيقى مولى نظر دارد، مى‌فرمايد: مولاى حقيقى كل عالم خداى تعالى است، و كفار نيز به سوى او برگشت داده مى‌شوند).


[1] سوره اعراف، آيه 143 .

[2] كافى

[3] تفسير عياشى، ط. اسلاميه، ج 2، ص 122.

[4] الدر المنثور، ط. بيروت، ج 3، ص 305.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 68
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست