نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 567
كرد و بار ديگر او و
گروندگان به او را تهديد كردند كه از شهر بيرونتان مىكنيم مگر اينكه به كيش
بتپرستى ما برگرديد.[1] و به اين
رفتار خود هم چنان ادامه دادند تا آنكه آن حضرت از ايمان آوردنشان بكلى مايوس
گرديد و بناچار رهايشان كرده به حال خودشان واگذار نمود[2]
و در آخر دعا كرد و از خداى تعالى درخواست فتح نموده، عرضه داشت:(رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ
قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْفاتِحِينَ)[3].
دنبال اين
دعا خداى تعالى عذاب يوم الظله را نازل كرد، روزى كه ابر سياه همه جا را تاريك كرد
و بارانى سيلآسا بباريد[4]، اهل مدين
آن جناب را مسخره مىكردند كه اگر از راستگويانى قطعهاى از طاق آسمان را بر سر ما
ساقط كن[5]، پس صيحه
آسمان آنها را بگرفت[6] در نتيجه
در خانههايشان صبح كردند در حالى كه به زانو در آمده و مرده بودند و خداى تعالى
شعيب و مؤمنين به وى را نجات داد[7]، پس شعيب
پشت به آن قوم مرده كرده، گفت: چقدر در ابلاغ رسالت پروردگارم به شما كوشيدم و
چقدر نصيحتتان كردم حالا چگونه مىتوانم در باره سرنوشت شوم مردمى كافر اندوهناك
باشم.[8]
2- شخصيت
معنوى شعيب (ع):
شعيب (ع) از
زمره پيغمبران مرسل و محترم خداى تعالى بود و خداى عز و جل آن جناب را در
ستايشهايى كه از انبياى گرام خود نموده و در ثناى جميلى كه قرآن آن را در اين
باره آورده شركت داده و قرآن كريم در آيات شريفهاش و مخصوصا در سوره اعراف و هود
و شعراء از آن جناب مقدار زيادى از حقايق معارف و علوم الهى و ادب خيره كنندهاى
كه نسبت به پروردگارش و نسبت به مردم داشته حكايت كرده است.
و او خود را
رسولى امين[9] و مصلح[10] و از صالحين شمرده[11] و خداى تعالى همه اينها را از